استراتژی کسب و کار چیست؟
قبل از این که به این سوال پاسخ بدهیم، به این بپردازیم که منظور از اصطلاح “استراتژی” چیست؟ در واقع، برای استراتژی هزاران تعریف در زمینه های مختلف وجود دارد اما چون در حوزه کسب و کار قصد بررسی آن را داریم در واقع این جا آن را از نظر تجاری بررسی می کنیم و به پردازش و تدوین هر آنچه که به یک کسب و کار مربوط است می پردازیم.
پس بیاید استراتژی در کسب و کار را به این صورت تعریف کنیم که در واقع مجموعه تصمیماتی و اقداماتی که به صاحبین کسب و کار و مدیران، در دستیابی به اهداف خاصی که در کسب و کارشان پیگیری می کنند، کمک می کند.
تدوین استراتژی کسب و کار دقیقا به معنای طراحی یک مسیر مشخص است.
تدوین استراتژی کسب و کار یک طرح جامع است که مدیر یک شرکت برای تضمین موقعیت رقابتی در بازار، ادامه فعالیت های خود، جلب رضایت مشتریان و دستیابی به اهداف مورد نظر کسب و کار، اجرا می کند. در محیط رقابتی بازار امروز ، چیزی که بسیار مهم است شرکت هایی که یک استراتژی تجاری قوی دارند می توانند در این بازار به حیات خود ادامه دهند. این استراتژی می تواند یک برنامه ریزی استراتژیک، سازماندهی مستحکم و یک الگوی قابل اعتماد برای همه ی تصمیم گیری ها باشد.
سه مؤلفه یک استراتژی تجاری موفق:
بیایید ابتدا با عناصر اصلی یک استراتژی کسب و کار موفق آشنا شویم .استراتژی کسب و کار ترکیبی از سه جزء جدایی ناپذیر است:
-
اهداف کسب و کار
-
شناسایی بازار هدف
-
روندهای اجرایی
این عناصر برای قرار دادن شرکت در یک استراتژی از پیش تعیین شده برای دستیابی به اهداف تجاری کوتاه مدت و بلندمدت وجود دارند.
- اهداف کسب و کار:بصورت واضح اگر استراتژی بدون هدف باشد اصلا استراتژی نیست !یک استراتژی اصولی باید دارای یک هدف کاملا مشخص و معین باشد. اهداف تجاری یک شرکت می تواند کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت باشد. اهداف کوتاه مدت شامل استخدام یک تیم در شرکت، تهیه پیش نویس چشم انداز و فروش اولین دسته از محصولات یا خدمات است. اهداف میانمدت ممکن است شامل راهاندازی یک فناوری جدید یا محصولات جدید، ادعای درصد معینی از سهم بازار، توسعه فعالیت های مجازی اعم از سایت، شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن، یا دریافت نظرات مثبت حد اکثری در نظرسنجی از مشتریان. اهداف بلند مدت ممکن است شامل اهدافی مانند عرضه اولیه عمومی (IPO)، رسیدن به یک هدف درآمدی خاص، خرید یک رقیب یا خرید توسط یک شرکت بزرگ و هزاران هدف دیگر که صاحبین کسب و کار در ذهن خود می پروانند، باشد.
- شناسایی بازار هدف: این بخش از استراتژی شرکت شامل شناسایی افرادی است که از محصول یا خدمات شما استفاده می کنند. در یک استراتژی کسبوکار خوب، یک شرکت تشخیص میدهد که آیا مشتریان بالقوه در حال حاضر توسط برند دیگری خدمات دریافت میکنند یا خیر؟ چگونه ممکن است از آن برند جدا شوند و در ازای وفاداری مشتری به چه چیزی نیاز دارند. این ها تلاشهای بازاریابی شما را در ادامه مسیربیان می کند.
- روند اجرایی و عملیاتی: این برنامه ها نشان دهنده طرح های تجاری است که شرکت برای دستیابی به اهداف تجاری خود با بازار هدفی که شناسایی کرده است، استفاده می کند.این که چگونه قرار است این مسیر طی شود و چه کارهایی قرار است در طول این مسیر انجام دهیم.
چرا استراتژی کسب و کار مهم است؟
دلیل اهمیت این کار این است که شرکت های موفق باید ایده آل های ترسیم شده ذهنی خود را در تصمیمم گیری های روزانه به صورت عملی پیاده کنند.
کارآفرینانی که انرژی خلاقانه زیادی را در نوآوری سرمایه گذاری می کنند، اگر به جای تدوین انواع استراتژی هایی که با شرایط منحصر به فرد بازار رقابتی آن ها تعریف شده است، به استراتژی های عمومی برای مدیریت کسب و کار خود بازگردند، ممکن است همچنان شکست بخورند. اگر قصد دارید از نظر مالی و احساسی از کسب و کار خود راضی باشید، باید خود را ملزم این امر بدانید که یک استراتژی کسب و کار دقیق تدوین کنید.
2 مورد را هیچ وقت در خصوص تدوین استراتژی کسب و کار فراموش نکنید:
- اولین مورد،میزان سرمایه گذاری در بازار محصول است که شامل محدوده بازار محصول، استراتژی تجاری، میزان سرمایه گذاری آن و تخصیص منابع در یک زمینه تجاری است.که آیا در این بازار چگونه باید سرمایه گذاری کرد ؟
- دومین عنصر اصلی، توسعه یک مزیت رقابتی پایدار است که شامل شایستگی ها یا دارایی های متمایز اساسی، اهداف مناسب، سیاست های حوزه عملکردی و ایجاد هم افزایی است. مزیت رقابتی پایدار معمولاً بر اساس یک نقطه تمایز قوی مانند کیفیت محصول، مزیت هزینه پایدار یا تمرکز بر یک یا چند بخش بازار است.