شاید این روزها با توسعه فضای مجازی و تبادل نظرات در دنیای تبلیغات و بازاریابی، کلمه «کمپین تبلیغاتی» زیاد به گوشتان خورده باشد. در این مقاله به طور جامع و کامل درباره هدف، دلایل استفاده، مرحله به مرحله اجرا، ابزارها، نحوه تحلیل و استراتژیهای مختلف کمپین تبلیغاتی صحبت خواهیم کرد و نمونهها ایرانی و خارجی موفق و شکست خورده را یک به یک بررسی خواهیم کرد. اگر به دنبال کسب اطلاعات کامل هستید، این مقاله بهترین گزینه برای شماست.
تا به حال شده است که ترانههای تبلیغاتی و یا تصویری خاص را بعد از ماهها یا حتی سالها در ذهن خود مرور کنید و خیلی از چرایی آن آگاه نباشید؟ بگذارید چند نمونه برایتان ذکر کنیم:
اگر بگوییم «گل، گل، گل، گل از همه رنگ، موهاتو با چی میشوری؟…» قطعا پاسختان «با شامپو گلرنگ» خواهد بود. یا اگر در فروشگاهی مشغول خرید باشید و فروشنده از شما بپرسد، «کدوم رو بدم؟…» در ذهن شما همان جمله معروف «هلوش رو بدم لیموش رو بدم…» تداعی خواهد شد. به نظر شما دلیل آن چیست؟ بله، شما در دام یک کمپین تبلیغاتی هوشمند افتادهاید و باید بگوییم از قضا آن کمپین به هدف خود رسیده است.
نمونههای بسیاری از این دست کمپینها وجود دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
حال اگر به دنبال پاسخ دقیق برای تداعیات ذهن خود در موقعیتها و زمانهای خاص هستید، باید به مسئله کمپین تبلیغاتی آگاه باشید. تعاریف بسیاری از «کمپین تبلیغاتی» تاکنون ارائه شده است اما تعریف زیر: دیدگاه درستتری از کمپین تبلیغاتی به ما میدهد:
کمپین تبلیغاتی یک استراتژی خاص طراحی شده است که با هدفهای مختلفی همچون افزایش آگاهی از برند(brand awareness)، افزایش فروش(increased sales)، بهبود ارتباطات(improved communication) و… در رسانههای مختلف انجام میشود.
بسیار از کارآفرینان و صاحبین برند در تصور این هستند که انجام یک کمپین تبلیغاتی تنها به معنای ایجاد یک «تبلیغ ساده» است در صورتی که آنها کاملا اشتباه میکنند.
برای اینکه درک درستی از تعریف کمپین تبلیغاتی پیدا کنید باید بگوییم: «کمپین تبلیغاتی در واقع روشی برای اجرای تبلیغات است.» این بدان معناست که کمپین تبلیغاتی معمولا دارای چندسری تبلیغات در بازه زمان یا یک دوره مشخص است. به طور مشخص تبلیغات سرباز است و کمپین تبلیغاتی پادشاه!
کمپینهای تبلیغاتی معمولا با اهداف متفاوتی طراحی و اجرا میشوند. از دیدگاه صاحبنظران علم تبلیغات نیز اهداف متفاوتی تعریف شدهاند، اما از نظر ما اهداف یک کمپین تبلیغاتی را میتوان به 6 بخش تقسیم نمود:
خیر، ممکن است یک کمپین تبلیغاتی چند هدف را با یکدیگر دنبال کند. تنها گزینه مهم، تعیین شفاف و نحوه رسیدن و سنجیدن اهداف است.
همانطور که گفتیم « کمپین، مجموعهای تبلیغات هدفمند است که مخاطبان خاصی را مورد هدف قرار میدهد»، اما با وجود راههای گسترده بازاریابی، چرا استفاده از کمپین تبلیغاتی امروزه بسیار متداول شده است؟ به طور کل کمپینهای تبلیغاتی در رشد و توسعه سریع هر کسب و کاری بسیار موثر هستند. کمپینها با توجه به ویژگیهای منحصربفرد خود، میتوانند سیل عظیمی از مخاطبان، مشتریان و افرادی آگاه نسبت به برند را به سمت شما روانه کنند. البته به این نکته توجه کنید که برای اجرای یک کمپین باید از پیش زیرساختها را فراهم کرده باشید. زیرساختها شامل شبکه فروش گسترده، نیروی انسانی مکفی، بستر مناسب برای فروش و … است. امروزه شرکتهای بزرگی همچون کوکاکولا، اپل، نایکی، آدیداس و … همواره درحال طراحی و اجرای کمپینهای مختلف برای خود هستند. کمپینهایی که هماکنون نسل z را هدف قرار گرفتهاند و با طراحی و اجرای کمپینهای مسئولیت اجتماعی(scr) آینده را برای خود میسازند. در ادامه درباره انواع کمپینها میخوانید.
ژوئن سال 2011، کوکا کمپین خود را با نام “به اشتراک گذاری یک کوکا” در ایالات متحده راه اندازی کرد و از 250 نام از رایج ترین نام های ایالات متحده استفاده کرد تا محصول خود را برای مصرف کنندگان به فروش برساند. به نظر می رسد که این کمپین موفقیت بزرگی با ایالات متحده بوده است.
عکاسی با آیفون زمانی شروع شد که کاربران آیفون برای به اشتراک گذاشتن بهترین عکسهای خود در اینستاگرام یا توییتر دعوت شدند و پس از بررسی ارسالیهای هیئت داوران، تعدادی از آنها از در بیلبوردها، فروشگاههای خردهفروشی اپل و آنلاین شاپ ها نمایش داده شدند.
کمپینهای مختلف بسیاری در دنیا تا کنون اجرا شده است. به بیانی دیگر به تعداد برندهای موجود در دنیا، کمپین تبلیغاتی وجود دارد چراکه مخاطبین هدف، کانالهای بازاریابی و نوع محصولات آنها متفاوت است و هر برند مشابه هم سعی در جلب نظر مخاطبان رقیبب خود با کمپینی متفاوت و خلاق دارد. در این مقاله به 14 نوع کمپین بازاریابی که در دنیای امروز رایج و تاثیرگذار هستند، اشاره میکنیم:
Brand awareness یک اصطلاح بازاریابی و برندینگ برای تشخیص میزان آگاهی مصرفکنندگان یا مخاطبان یا برند نسبت به محصولات است. در بهترین حالت، آگاهی مشتریان از کسبوکار شما شامل احساسات و ادراکات مثبت نسبت به برند و محصول شما خواهد بود که آن را از دیگر رقبا متمایز میسازد.
ایجاد آگاهی از برند، یک گام کلیدی در ترویج نام تجاری، محصول جدید و یا احیای محصولات قدیمی است.
Brand awareness به آشنایی مصرفکنندگان با یک محصول یا خدمات خاص اشاره دارد. هدف کمپین آگاهی از برند به دنبال آشنایی مردم با یک محصول جدید است. امروزه رسانههای اجتماعی به یک ابزار جدید مهم در کمپینهای آگاهی از برند تبدیل شدهاند.
محصولات و خدماتی که از سطح بالاتری از آگاهی در بین مردم قرار دارند، فروش بیشتری ایجاد میکنند. تصور کنید که برای خرید محصولی خاص مانند ادکلن به بازار میرود، احتمالا ادکلنی با نام تجاری معروف و شناخته شده بیشتر نظر شما را جلب میکند تا یک ادکلن با برندی ناشناخته! یا صنعت نوشابه را در نظر بگیرید. بسیاری از نوشابهها را که از بستهبندی خود خارج کنید، قابل تشخیص نیستند. غولهای این صنعت (کوکاکولا و پپسی)، بر آگاهی از برند خود متکی هستند تا خود را به همان چیزی تبدیل کنند که مصرفکنندگان به آن علاقه دارند.
در طول سالها شرکتها از «کمپینهای آگاهی از برند» استفاده کردند تا میزان آگاهی مصرفکنندگان را نسبت به محصولات خود افزایش دهند تا منجر به فروش بیشتر شوند. میزان بالاتر آگاهی از یک نام تجاری برای برندها میتواند همانند یک دره اقتصادی عمل کند که مانع دسترسی سهم بیشتر رقبا در بازار میشود.
کمپین آگاهی از برند فقط یک هدف دارد: انتشار چیزی درباره اینکه چه کسی هستید و چه میکنید! این نوع کمپین باید فراتر از برند یا لوگو باشد. درواقع درباره آنچه کسبوکار شما انجام میدهد و اینکه چه چیزی شما را متمایز میکند توضیح میدهد. بسیاری از کمپینهای آگاهی از برند موفق، ارزشهای آن برند را منتقل کردند.
اگر شما در این نوع کمپین موفق شوید، دفعاتی که هر فردی با برند شما مواجه شود، علاوه بر اینکه میداند شما چه چیزی میفروشید متوجه ارزشها و اینکه در واقع چه چیزی هستید میشود.
جالب است بدانید که از سال 2019، کاربران اینترنت تقریبا 38 دقیقه در روز را در فیسبوک، 26 دقیقه در اسنپچت و 27 دقیقه را در اینستاگرام سپری میکنند که این آمار بعد از شیوع کرونا رو به افزایش است. اکنون شرکتها انرژی زیادی را صرف ارتقای آگاهی از برند خود در این پلتفرمها میکنند. بدین ترتیب مخاطبان با مشاهده و ایجاد تعامل با رسانههایی که متعلق به برندها است، آگاهیشان نسبت به آنها افزایش پیدا میکند. این برندها برای آنکه بتوانند بیشترین بهرهوری را داشته باشند، میبایست تمامی رسانههای اجتماعی خود را به وبسایت شرکت متصل کنند.
آگاهی برند فقط محدود به رسانههای اجتماعی و اینترنت نمیشود!
اگرچه رسانههای چاپی مانند مجلهها و روزنامهها دیگر همانند گذشته محبوب نیستند ، اما هنوز هم مخاطبان مخصوص خود را دارند. قراردادن تبلیغات در مکانهای هدفمند در بخش روزنامه یا نشریات تخصصی، میتواند توجه خوانندگان را به خود جلب میکند و موجب آگاهی از برند میشود. در ادامه از رسانههایی که میتوان در کمپینها از آنها استفاده نمود بیشتر توضیح خواهیم داد.
یکی از بهترین نمونههای کمپین آگاهی از برند مربوط به شرکت Anheuser-Busch است. Anheuser-Busch کارخانه آبجوسازی آمریکایی است که در زمان همه گیری کرونا در جهان، شروع به تولید مواد ضدعفونیکننده کرد. پس از آن شبکههای خبری و روزنامههای سراسر امریکا این ماجرا را منتشر کردند. این یک استراتژی درخشان بود که این برند را به مصرف کنندگان امریکا به عنوان تولید کننده محصول ضدعفونی معرفی کرد.
Rebranding campaign یا کمپین تغییر نام تجاری چیست؟
موفقترین شرکتها همیشه راهی برای احیای محصولات و برند خود پیدا میکنند. این همان چیزی است که کمپینهای ریبرندینگ به کار میگیرند: راهاندازی مجدد محصولات بسیار محبوب یا معرفی مجموعهای از ارزشهای جدید شرکت شما به مشتریانتان. اغلب کمپین ریبرندینگ را با تغییر فونت و یا هویت بصری برند اشتباه میگیرند. در واقع این کمپین تلاشی تمام عیار برای مدرن کردن یک محصول، خدمات و یا کلیت برند است که به مشتریان نشان داده میشود.
ریبرندینگ میتواند تاثیر بسیار مثبتی بر فروش بگذارد اما در عین حال با اجرای بد میتواند بسیار خطر آفرین باشد چرا که همیشه این احتمال وجود دارد که مصرفکنندگان برند جدید را دوست نداشته باشند.
تغییر نام تجاری یا ریبرندینگ در واقع یک فرآیند است نه یک رویداد لحظهای! تصور مردم از برند شما یک شبه تغییر نمیکند. ریبرندینگ حاصل تحقیقات دقیق از بازار فعلی، برنامه ریزی درست و معرفی مجدد چشماندازها، ماموریت و ارزشهای برند است که منجر به تغییر لوگو، رنگ سازمانی و به طور کل هویت بصری میشود.
اولین ریبرند Kellogg در ۱۰۰ سال گذشته مربوط به زمانی است که این شرکت تصمیم گرفت محصولات غلات خود را تغییر نام دهد. هدف این کمپین ساده بود: برآورده کردن ظاهری تمیز و تازه با بستهبندی مدرن طبق متند زیبایی شناسی بازار اروپا برای محصولات غلات خود. Kellogg هدف کمپین خود را برای داشتن آثار هنری جدیدی اعلام کرد که منعکس کننده طبیعی بودن غذا و همچنین داستان Kellogg باشند. تغییر نام تجاری برای این برند موفقیت آمیز بود. پس از اجرا این کمپین Kellogg متوجه شد که 70درصد از مشتریان راحتتر غلات را در فروشگاه پیدا میکنند. این ریبرندینگ قصد خرید را تا ۵۰ درصد افزایش داده بود.
هنگامی که مشتریان از موتورهای جستجو استفاده میکنند، میتوانید آنها را با بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) هدف قرار دهید. در واقع با این روش میتوانید وقتی افراد عباراتی را جستجو میکنند یا سوالاتی را میپرسند، میتوانید آنها را با تبلیغات پولی در نتایج جستجو هدف قرار دهید. از آنجایی که اکثر بازدیدکنندگان جدید وبسایتهایی را با استفاده از موتورهای جستجو پیدا میکنند، راهاندازی کمپینهای بازاریابی موتورهای جستجو راهی بسیار خوب برای هدایت مشتریان بالقوه به سایت شما است.
Upwork یک بازار آنلاین است که مشاغل را با فریلنسرها مطابقت میدهد. این شرکت با استفاده از بازاریابی موتورهای جستجو، ترافیک زیادی را به سایت خود هدایت میکند. در واقع upwork با استفاده از تبلیغات پولی، عبارات جستجوی خاص مرتبط با فریلنسری را برای دریافت کلیک ورد هدف قرار میدهد. برای مثال، وقتی عبارت بهترین فریلنسر را در گوگل جستجو میکنید Upwork در بالاترین نتایج جستجو حاصل میشود.
کمپین های بازاریابی رسانه های اجتماعی می توانند طیف گسترده ای از اهداف مختلف را پشتیبانی کنند. آنها میتوانند به شما در ایجاد آگاهی از برند، هدفگیری مجدد بازدیدکنندگانی که از وبسایت شما برگشتهاند، یا حتی تشویق مشتریان برای تکمیل یک معامله سبد خرید رها شده کمک کنند. می توانید از کمپین های بازاریابی رسانه های اجتماعی برای دسترسی به افراد در فیس بوک، تیک تاک، اینستاگرام، توییتر و حتی لینکدین استفاده کنید.
Planet fitness نمونه عالی دیگری از شرکتی است که پادمی کرونا را به یک فرصت بازاریابی تبدیل کرد. این شرکت بهعنوان یکی از محبوبترین سالنهای ورزشی در آمریکا، مجبور شد در طول تعطیلیهای مرتبط با این بیماری، مدل کسبوکار خود را بازنگری کند. Planet Fitness شروع به ارائه کلاس های روزانه در لایواستریم فیس بوک کرد تا مشتریان خود را با انگیزه نگه دارد و افراد جدید را برای پیوستن به باشگاه خود ترغیب کند.
کمپین های بازاریابی محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC) مخاطبان شرکت را به ایجاد محتوا دعوت می کنند، به جای اینکه خودشان این کار را انجام دهند. این نوع کمپین بازاریابی میتواند اعتماد کمپین را افزایش دهد زیرا محتوا از یک منبع مرتبط – یعنی خود کاربران – میآید.
چالش سطل یخ را به یاد دارید؟ انجمن ALS این کمپین را برای گسترش آگاهی در مورد بیماری های عصبی و جمع آوری پول راه اندازی کرد. رقم نهایی موفقیت کمپین را ثابت میکند. افزایش تقریباً 2000٪ در کمک های مالی به انجمن ALS!
کمپین های بازاریابی ایمیلی یکی از محبوب ترین ابزارها در جعبه ابزار یک بازاریاب است. دستیابی به مشتریان (و مشتریان بالقوه) از طریق ایمیل هنوز هم یکی از بهترین راههای ارتباط با آنهاست، زیرا 90 درصد بزرگسالان و در کمال تعجب، بیش از 70 درصد نوجوانان به طور مرتب از ایمیل استفاده میکنند.
نمونه: خیریه آب
این خیریه از ایمیل برای برقراری ارتباط منظم با مخاطبان خود و ارائه گزارش های مختلف استفاده میکند. این ایمیلها شامل تفکیکهای دقیقی از نحوه خرج کمکهای خیریه، پروژههایی که در حال انجام هستند، و شامل یک فرم بازخورد است که گیرندگان را تشویق میکند تا با آن شوند.
کمپینهای روابط عمومی به شرکتها کمک میکنند تا در مورد یک رویداد یا معرفی محصول صحبت کنند. ایده این است که با راهاندازی یک کمپین روابط عمومی، پیام شما به مخاطبان بیشتری برسد و سپس آنها را منتقل کنند. البته هدف نهایی این نوع کمپین ها جلب توجه مخاطب دیگر است.
عرضه محصول نقش مهمی در موفقیت هر انتشار جدید شرکت دارد.
درست کردن کمپین راه اندازی محصول به معنای هدف قرار دادن مخاطبان مناسب و ایجاد سر و صدای کافی در مورد پیشنهادتان است تا مردم را هیجان زده کند. با توجه به اینکه بیش از سه پنجم مردم از راه اندازی محصولات اخیر بی اطلاع هستند، میتوان گفت که کمپین های راه اندازی محصول یک ضرورت هستند.
نمونه: رابینهود
زمانی که Robinhood اپلیکیشن معاملات سهام خود را راه اندازی کرد، مخاطبان خود را ماه ها منتظر گذاشت تا طعم محصول را بچشند.
بله، بیش از 1 میلیون نفر برای دسترسی سریع به محصول رابینهود در صف منتظر ماندند .
پیام ساده بود: دسترسی زودهنگام به محصولی داشته باشید که 0 دلار کمیسیون برای معاملات سهام از شما دریافت می کند. این استراتژی علاقه زیادی به این محصول ایجاد کرد و به رابینهود کمک کرد تا یک عرضه موفق را انجام دهد.
موفقیت برنامه های بازاریابی ارجاعی به این دلیل است که مردم برای توصیه های محصول به دوستان و خانواده خود بسیار بیشتر از شرکت ها اعتماد دارند – از هر 10 مشتری 9 نفر به توصیه های همتایان خود اعتماد دارند و 83٪ از مردم می گویند اگر دوست یا یکی از اعضای خانواده چیزی را توصیه کند. برای آنها، آنها به احتمال زیاد آن را خریداری می کنند.
ایجاد یک برنامه بازاریابی ارجاع موفق می تواند به شرکت شما کمک کند تا به مخاطبانی دست یابد که آماده هستند به شما فرصت دهند. کمپین های بازاریابی ارجاعی سابقه قوی دارند. شرکت هایی مانند اوبر، گوگل، آمازون پرایم و Airbnb از آنها برای ایجاد پایگاه های مشتریان خود استفاده کرده اند.
نمونه: Lyft
Lyft یک شرکت اشتراکی است که یک کمپین بازاریابی ارجاعی ساده و در عین حال موفق را بر اساس مشوق های نقدی راه اندازی کرد.
Lyft برای کاربران خود یک کد ارجاع منحصربفرد ارسال کرد و آنها را تشویق کرد تا از دوستان خود دعوت کنند تا این سرویس را با یک سفر با تخفیف امتحان کنند:
برنامه بازاریابی ارجاع موفقیت آمیز بود، با افزایش 28 درصدی در میانگین سفرهای ماهانه، و افزایش قابل توجه مشتریانی که از پاداش های خود پول نقد می کردند:
کمپین های بهینه سازی موتور جستجو به هدایت ترافیک ارگانیک به وب سایت ها با استفاده از هدف جستجو، کلمات کلیدی و محتوا کمک می کند. برای اینکه محتوای خود را در یک موتور جستجو رتبه بندی کنید، باید عناصری مانند عناوین، ابرداده ها و کلمات کلیدی را بهینه کنید. اعتبار دامنه، سرعت بارگذاری صفحه و سایر عوامل نیز بر رتبه بندی موتور جستجوی شما تأثیر می گذارد. برای مطالعه بیشتر میتوانید مقاله طراحی سایت را بخوانید ( لینک مقاله طراحی سایت)
نمونه: OVME
OVME یک کلینیک زیبایی پزشکی است که از یک کمپین SEO برای هدایت ترافیک ارگانیک بیشتر به سایت خود استفاده می کند. این شرکت روی سادهسازی وبسایت خود و بهینهسازی عناوین، تگهای جایگزین، نشانهگذاری طرحواره، محتوای صفحه و ابردادهها برای گنجاندن کلمات کلیدی که مشتریان بالقوه ممکن است در جستوجوهای جستجو استفاده کنند، تمرکز کرد.
در عرض سه ماه، OVME شاهد افزایش 10 درصدی در ترافیک وب سایت ارگانیک بود و رزرو آنلاین آنها بیش از 1000 درصد افزایش یافت. ایجاد تغییرات ساده سئو در وب سایت شما می تواند به طور چشمگیری تعداد افرادی را که در آن قرار می گیرند و در نهایت تعداد تبدیل ها را افزایش دهد.
گاهی اوقات، محصولات به صورت جفت بهتر به فروش می رسند.
در کمپین های بازاریابی شراکتی، دو شرکت غیررقیب با هم متحد می شوند و یک محصول یا خدمات را برای مخاطبان هدف مشابهی تبلیغ می کنند. ایده این است که هر دو برند می توانند از پایگاه مشتریان موجود یکدیگر بهره مند شوند و برخی متقاطع ها رخ خواهد داد.
نمونه: Apple + Mastercard
هنگامی که اپل Apple Pay را منتشر کرد، امیدوار بود که روش خرید محصولات را تغییر دهد. (به جای استفاده از کارت اعتباری، آنها فقط می توانستند از تلفن خود استفاده کنند.)
با این حال، شرکت فناوری پرداخت نداشت، بنابراین باید با یک شرکت کارت اعتباری موجود شریک شود. بنابراین، این کار را انجام داد. Mastercard در Apple Pay ثبت نام کرد و اولین شرکتی بود که مشتریان خود را قادر میسازد تا با استفاده از تلفن یا Apple Watch پرداخت کنند.
هدف کمپین های بازاریابی مکالمه، تعامل با بازدیدکنندگان وب سایت با استفاده از رویکردی شخصی است.
به جای اینکه از مشتریان خود بخواهید به شما ایمیل بزنند یا با خط پشتیبانی مشتری تماس بگیرند، بازاریابی مکالمه ای با استفاده از مکالمات خودکار، چت زنده یا ترکیبی از این روش ها با بازدیدکنندگان در زمان واقعی درگیر می شود.
کمپین های بازاریابی مکالمه به شرکت شما فرصتی برای تعامل با بازدیدکنندگان در مقیاس و در سطح انسانی می دهد.
نمونه: JivoChat
نمونه ای از نحوه عملکرد بازاریابی محاوره ای از JivoChat ، یک پیام رسان تجاری همه کاناله آمده است.
JivoChat از پیامرسان تجاری برای تعامل با مخاطبان هدف خود در بسیاری از کانالهای دیجیتال مختلف استفاده میکنند: چت زنده، رباتهای چت ، فیسبوک مسنجر، واتساپ، چت تجاری اپل و غیره.
اگر شرکتی از JivoChat استفاده می کند، نمونه ای از آنچه بازدیدکنندگان وب سایت میبینند، در اینجا آمده است :
JivoChat با استفاده از محرکهای رفتاری، بازدیدکنندگان سایت را فعالانه با پیامهای شخصیسازی شده درگیر میکند و این کار را در مقیاس در کانالهای مختلف انجام میدهد.
کمپین های بازاریابی اینفلوئنسر مانند کمپین های بازاریابی ارجاعی توربوشارژ هستند.
به جای اینکه از مشتریان خود بخواهید محصول شما را به خانواده و دوستان خود ارجاع دهند، از یک اینفلوئنسر محبوب رسانههای اجتماعی میخواهید تا محصول شما را معرفی کند. اگر کمپین موفقیت آمیز باشد، به طور بالقوه میتوانید برند خود را به هزاران (یا میلیون ها) نفر جدید معرفی کنید.
نمونه: Chase/US Open
پس از بیش از سه دهه حمایت از US Open، Chase تصمیم گرفت رویکرد متفاوتی را برای مسابقات 2016 امتحان کند.
برای اینکه بینندگان تجربهای صمیمیتر داشته باشند، چیس با یکی از محبوبترین تنیسبازان مردان در آن زمان، اندی رادیک، شریک شد. کمپین اینفلوئنسر ساده بود: رادیک طرفداران زیادی داشت و با تماشای بازیها، نظر دادن زنده و میزبانی جلسات پرسش و پاسخ با طرفداران، آنها (و دیگران) را درگیر میکرد. رادیک در پستهای خود چیس را تگ کرد و باعث افزایش تعامل با این برند شد.
نتایج آنی بود. بیش از 2.5 میلیون نفر برنامه های رادیک را در طول مسابقات تماشا کردند.
با 2 میلیارد نفر که هر ماه ویدیوها را در یوتیوب تماشا میکنند، کمپین های بازاریابی ویدیویی ابزار قدرتمندی است که هر بازاریاب باید از آن استفاده کند.
مانند بسیاری دیگر از انواع کمپین موجود در لیست ما، بازاریابی ویدیویی می تواند از چندین هدف پشتیبانی کند. از ایجاد آگاهی در رابطه با برند گرفته تا فروش محصولات. با این حال، زیبایی کمپین های بازاریابی ویدیویی سادگی آنهاست: آنها راهی را به مخاطب شما میدهند تا محتوای شما را به راحتی هضم کند، بدون خواندن یا پیمایش در میان اطلاعات زیاد.
مثال: باشگاه اصلاح میلیون دلاری
اگر کمپین بازاریابی ویدیویی نمادین میلیون دلاری Shave Club را ندیده اید، اکنون زمان آن فرا رسیده است.
این شرکت این کمپین را راه اندازی کرد تا اشتراک های کم هزینه ریش تراش خود را به مردانی بفروشد که از نظر مالک «از انحصار ریش تراش خسته شده بودند». آنها تصمیم گرفتند پیام خود را در یک کلیپ 90 ثانیه ای برسانند.
این ویدیوی در سال 2012 منتشر شد. ظرف 48 ساعت، این شرکت بیش از 12000 سفارش دریافت کرد. چهار سال بعد، Million Dollar Shave Club به قیمت یک میلیارد دلار فروخته شد.
مرحله 1: هدف و بودجه خود را تعیین کنید
هر کمپین بازاریابی باید با یک هدف و بودجه شروع شود. هدف شما ممکن است بدست آوردن سرنخ های واجد شرایط باشد. این می تواند تبدیل سرنخ ها به مشتریان بار اول باشد. یا ممکن است مشتریان گذشته را وادار به خرید مجدد کنید.
هدف شما هرچه که باشد، به بودجه ای نیاز دارید که بخواهید برای تحقق اهداف خود خرج کنید. ممکن است بودجه سالانه ای داشته باشید که برای هر کمپین بودجه را برای آن اختصاص می دهید، یا ممکن است قبلاً کمپین را در برنامه تجاری سالانه خود برنامه ریزی کرده باشید.
سه راه متداول وجود دارد که شرکت ها بودجه بازاریابی خود را تعیین می کنند:
طبق گزارش اداره کسب و کار کوچک ، شرکت ها می توانند بین 2 تا 20 درصد از فروش پیش بینی شده را برای بازاریابی خرج کنند. اینکه چقدر به بودجه بازاریابی خود اختصاص می دهید بستگی به صنعت شما، اندازه کسب و کار و مرحله ای دارد که در آن هستید.
مرحله 2: مخاطبان هدف خود را شناسایی کنید
هنگامی که هدف و بودجه خود را شناختید، باید مخاطبان هدف خود را شناسایی کنید. اینها افراد یا شرکت هایی هستند که کمپین خود را به آنها خطاب خواهید کرد. هرچه هدف خود را دقیق تر تعیین کنید، بازده سرمایه گذاری بالقوه شما بیشتر می شود.
شناسایی بازار هدف شما شامل ویژگی های جمعیت شناختی و روانشناختی تصمیم گیرندگان خرید است. شما همچنین باید جغرافیا را به عنوان یک عامل در نظر بگیرید. برای بازاریابی B2B ممکن است صنعت، اندازه شرکت، مکان و سایر عوامل کلیدی مرتبط با کمپین شما را نیز شامل شود. هرچه اطلاعات بیشتری در مورد مخاطبان هدف خود بدانید، داشتن یک کمپین موفق برای شما آسان تر خواهد بود.
هنگام شناسایی مخاطبان هدف خود، ایده خوبی است که دریابید چه نوع رسانه هایی بیشترین احتمال را برای دریافت پاسخ دلخواه دارند. به عنوان مثال، اگر شما یک شرکت B2C هستید که یک محصول سرگرمی مصرف کننده را برای زنان 21 تا 35 ساله بازاریابی می کند، بازار هدف شما احتمالاً زمانی را صرف تعامل با رسانه های اجتماعی می کند. با این حال، اگر شما یک شرکت B2B هستید که قطعات خودرو را برای تولیدکنندگان بازاریابی میکند، احتمالاً مخاطبان هدف شما وقت خود را صرف خواندن مجلات تجاری میکنند.
مرحله 3: پیام خود را ایجاد کنید
ایجاد پیام شما بخش سرگرم کننده کمپین است. شما باید پیام مربوط به محصول یا خدمات خود را به مخاطبان خود تطبیق دهید. هرچه بیشتر در مورد آنها بدانید، نرخ پاسخ بالقوه شما بیشتر است. دو عامل در مورد مخاطبان خود که باید در هنگام ایجاد پیام خود در نظر بگیرید، مشکلی است که آنها دارند که باید رفع شود یا نیازی که برآورده نشده است.
پیام شما باید به سه چیز بپردازد. اولین مورد این است که برای برانگیختن واکنش عاطفی به احساسات مخاطب خود متوسل شوید. می توانید با همدردی با مشکلات یا نیازهای برآورده نشده آنها شروع کنید. به آنها نشان دهید که احساس آنها را درک می کنید. با انجام این کار، اعتماد ایجاد میکنید و مخاطبان خود را برای خواندن یا گوش دادن به بقیه پیامهایتان درگیر میکنید.
همچنین باید تاکید کنید که محصول یا خدمات شما چگونه می تواند برای مخاطبان شما مفید باشد. این شامل نشان دادن این است که محصول یا خدمات شما چگونه مشکل آنها را حل می کند و بعد از آن برای آنها سودمند است. کلمات و تصاویر شما باید نشان دهند که چگونه زندگی آنها پس از خرید محصول یا خدمات شما بهبود می یابد.
سومین چیزی که می تواند به شما در ایجاد یک پیام موثر کمک کند، ارائه اعتبار است. این می تواند به شکل توصیفات مشتری، تاییدیه های رهبران صنعت یا مطالعات تحقیقاتی باشد. شما همچنین می توانید مطالعات موردی یا داستان های موفقیت را نیز بگنجانید. اعتبار، باور مخاطبان شما را به محصول یا خدمات شما تقویت می کند. همچنین خرید را توجیه می کند.
مرحله 4: استراتژی رسانه خود را توسعه دهید
اکنون که مخاطبان هدف خود و پیامی را که با آن ارتباط برقرار خواهید کرد، می شناسید، می توانید بر نحوه ارائه آن پیام تمرکز کنید. انتخاب رسانه ممکن است چالش برانگیزترین بخش برنامه ریزی کمپین شما باشد. این به این دلیل است که کانال های مختلفی برای انتخاب وجود دارد.
هنگام انجام تحقیقات، مطمئن شوید که بین روندها و مدها تمایز قائل شوید. روندها برای ماندن در اینجا هستند، در حالی که مدها می آیند و می روند. برای ارزیابی اینکه آیا یک کانال خاص برای شما مناسب است یا خیر، به اعداد نگاه کنید.
بودجه شما تاثیر زیادی در انتخاب شما خواهد داشت. هرچه پول بیشتری داشته باشید کانال های بیشتری را می توانید انتخاب کنید. با این حال، این همیشه چیز خوبی نیست. آنچه مهمتر از همه این است که تعداد کانالها نیست، بلکه یافتن کانال(های) مناسبی است که مخاطبان شما هر روز با آن تعامل دارند.
در دنیای امروز، رسانه های آنلاین شرط خوبی برای اکثر مخاطبان هستند. به این دلیل که هم مصرف کنندگان و هم مدیران مشاغل زمان زیادی را صرف تعامل با اینترنت و رسانه های تلفن همراه می کنند. رسانه های اجتماعی می توانند کمپین شما را «توربو شارژ» کنند. و روابط عمومی را فراموش نکنید.
بازاریابی مستقیم، به ویژه بازاریابی ایمیلی، یک سرمایه گذاری کم هزینه با بازده بالا در مقایسه با سایر روش های تبلیغات و تبلیغات است.
با این وجود، رسانه ای که برای کمپین شما بهترین است ارتباط زیادی با صنعت شما، رفتار تصمیم گیرندگان خرید و محصول یا خدماتی که تبلیغ می کنید دارد.
مرحله 5: کمپین بازاریابی خود را اجرا کنید
اگر از ابتدا برنامه ریزی خوبی داشته باشید، اجرای برنامه باید ساده ترین بخش باشد. شما به تیم مناسبی نیاز دارید تا همه زمانبندیها و فعالیتها را برای هر بخش از کمپین هماهنگ کند. به علاوه، باید یک حسابدار یا مدیر مالی درگیر نظارت بر مخارج بودجه شما باشد.
مرحله 6: نتایج خود را اندازه گیری و تجزیه و تحلیل کنید
آخرین مرحله در کمپین بازاریابی شامل تجزیه و تحلیل نتایج است. از آنچه می توانید با تمام آمار پیدا کنید شگفت زده خواهید شد. نتایج شما می تواند به شما نشان دهد که کدام اهداف بهترین پاسخ را داشته اند و کدام کانال بهترین فرصت را برای رسیدن به هدف شما فراهم کرده است. هر چه بیشتر یاد بگیرید، بهتر می توانید تغییراتی را در کمپین خود ایجاد کنید – چه در میان جریان یا زمانی که کمپین بعدی خود را شروع می کنید.
بیایید ابتدا بفهمیم مدیریت کمپین به چه معناست. به برنامه ریزی، اجرا، ردیابی و تجزیه و تحلیل یک کمپین بازاریابی اشاره دارد.
مدیریت کمپین معمولاً شامل بازاریابی ورودی و خروجی، تقسیم بندی مشتری، تجزیه و تحلیل بازار، بازاریابی ایمیلی، ایجاد کمپین، عملکرد کمپین، اجرای کمپین، مدیریت پروژه و تجزیه و تحلیل و اندازه گیری اثربخشی کمپین است.
از آنجایی که کمپینها شامل فشار دادن مشتریان بالقوه از طریق ایمیل، کانالهای رسانههای اجتماعی، مطالب چاپی، نظرسنجیها، هدایا و سایر کانالها و روشها هستند، نیاز به داشتن نرمافزار یا ابزاری دارد که میتواند به شما در مدیریت آن کمک کند.
و این دقیقاً همان کاری است که یک ابزار مدیریت کمپین انجام می دهد. این یک راه حل نرم افزاری است که برای مدیریت و اندازه گیری عناصر و اجزای مختلف یک کمپین بازاریابی طراحی شده است.
این به خودکارسازی طیف وسیعی از وظایف بازاریابی مانند ایجاد کمپین، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی محتوا، سئو، ردیابی عملکرد آنها در کانالهای مختلف و موارد دیگر کمک میکند.
با ابزار مدیریت کمپین مناسب، می توانید مخاطبان هدف خود را درک کنید و برند و پیام خود را برای ارائه محصولات و خدمات بهتر قرار دهید.
اینکه دقیقاً چه زمانی میتوان یک کمپین بازاریابی را موفقیتآمیز دانست، بستگی به اهدافی دارد که از قبل تعریف شدهاند. فقط به این دلیل که کمپین تبلیغاتی توانسته است به افراد زیادی دسترسی پیدا کند، به این معنی نیست که این افراد به گروه هدف تعلق دارند یا به مشتریان پولی تبدیل شده اند. به همین دلیل است که اولین قدم در یک کمپین بازاریابی موفق این است که از خود بپرسید اهداف فردی شما چیست. تنها در این صورت است که تیم بازاریابی شما باید در مورد برنامه ریزی و اجرای کمپین فکر کند.
همچنین بهترین کمپینهای تبلیغاتی اغلب آنهایی هستند که ارزش برند را به وضوح برای مخاطبان خود بیان میکنند، چه به صورت درونی یا بیرونی. مردم نمی خواهند سخت کار کنند تا بفهمند شما چه چیزی را می خواهید به آنها بگویید. بنابراین، مطمئن شوید که پیام خود را به وضوح بیان می کنید و منجر به سردرگمی نمی شود.
علاوه بر این، یک کمپین تبلیغاتی موفق میتواند به شما کمک کند محصول جدیدی را راه اندازی کنید، خدماتی را به مشتریان ارائه دهید یا به مشتریان دلیلی برای امتحان محصولی که شما میسازید ارائه دهید. مهم نیست که چه چیزی را میفروشید یا پیشنهاد میکنید، باید بدانید که چگونه کمپین خود را به موفقیت برسانید.
یک کمپین تبلیغاتی موثر، مانند سایر اشکال ارتباطی، زمانی بهترین کار را ارائه میدهد که نیازها و خواسته های مصرف کننده و دریافت کننده را جلب کند. ارتباطی که میتواند هم شهودی و هم حساب شده باشد.
سوالات زیر میتواند به تقویت آگاهی از این فرآیند کمک کند. از آنها برای بحث های کلاسی یا گروهی یا تجزیه و تحلیل فردی خود از کمپین های تبلیغات استفاده کنید. ممکن است از پیام ها و معانی که کشف میکنید شگفت زده شوید.
چه چیزی یک استراتژی کمپین تبلیغاتی خوب را تشکیل میدهد، و برای جذب مخاطب هدف و ایجاد تأثیرگذاری طولانیمدت و تأثیرگذاری بالا، چه چیزی لازم است؟ به طور خلاصه به چند مورد از آن میپردازیم.
برای شروع، هر استراتژی کمپین بازاریابی باید یک فراخوان برای اقدام اجرا کند. میخواهید مخاطبانتان با اطلاعاتی که به تازگی به آنها دادهاید چه کار کنند؟ بهترین فراخوان ها برای اقدام رو به جلو هستند و به راحتی پیدا میشوند. شما باید توجه مخاطبانتان را به آن معطوف نگه دارید، پس با استتار کردن دعوت به اقدام خود در اطلاعات، زمان را تلف نکنید.
چه چیزی بیشتر اهمیت دارد: کمیت یا کیفیت؟ این بحث قدیمی در بسیاری از عرصهها مطرح میشود، اما در بازاریابی، پاسخ قطعی است: کیفیت مهم است. غرق کردن فالوورهای خود با پستهای اجتماعی یا ایمیلهایی که برایشان مهم نیست، هیچ طرفداری برای شما نخواهد داشت. مردم خواهان اطلاعاتی هستند که به زندگی آن ها ارزش بیافزاید. و بهترین راه برای انجام این کار، تنظیم محتوا متناسب با نیازهای خاص است.
پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، لینکدین و توییتر ساخت کمپینهای دیجیتالی را برای مخاطبان خاصتر آسانتر میکنند، به لطف کاربرانی که داوطلبانه اطلاعات ارزشمندی را در مورد علاقهمندیها، دوست نداشتنها و جزئیات شخصی به بازاریابان ارائه میکنند. انبوهی از اطلاعاتی که زمانی برای بازاریابان ماه ها یا حتی سال ها طول میکشید، اکنون فقط یک کلیک فاصله دارد.
همه ما عاشق یک داستان خوب هستیم: تشویق شخصیت ها، جویدن ناخن ها از طریق درگیری، و احساس آرامش وقتی به نتیجه می رسیم. داستان سرایی فقط به رمانها تعلق نمیگیرد، بلکه جزء ضروری بازاریابی درونگرا است. موفق ترین استراتژی های کمپین بازاریابی، یک داستان برند ایجاد میکند که مخاطبان میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. یادگیری بیشتر در مورد چیزی به درک بهتر آن کمک می کند و ساختار داستان سرایی هم توجه ما را به خود جلب میکند و هم ما را درگیر میکند.
شما می توانید به مخاطب خود کمک کنید تا داستان شما را با تصویرسازی تجسم کند. امروزه 80 درصد از بازاریابان از دارایی های بصری در بازاریابی رسانه های اجتماعی خود استفاده می کنند و جای تعجب نیست که چرا.
تبلیغات دهان به دهان هنوز هم یکی از قوی ترین شکلهای تبلیغات است. در دنیای رسانههای اجتماعی، این به معنای اشتراک گذاری است. با اطمینان از اینکه استراتژی کمپین بازاریابی شما حاوی اطلاعاتی است که به راحتی به اشتراک گذاشته میشود، بیشترین دسترسی را به دست خواهید آورد. در حالی که تعامل مستقیم با شبکه شما مهم است، ارزش واقعی بازاریابی اینترنتی این واقعیت است که کمپین شما میتواند بسیار فراتر از آن باشد.
اگر بتوانید تعاملی را ایجاد کنید که مخاطبان خود را سرگرم کند، احتمال اینکه آنها محتوا و تجربه را با دوستان خود به اشتراک بگذارند بسیار بیشتر خواهد بود. به یاد دارید زمانی که رستورانهای IHOP به طور موقت نام برند خود را بره IHOb تغییر داد؟ این برند در توییتر به تغییر نام اشاره کرد و مردم را تشویق کرد تا حدس بزنند که “B” در IHOb قرار است نشان دهنده چه چیزی باشد. آن را دوست داشته باشید یا از آن متنفر باشید، مردم کنجکاو شدند و شروع به صحبت کردند. در پایان، این کمپین بیش از 2.1 میلیون مکالمه در مورد این برند ایجاد کرد و 41 میلیارد بازدید به دست آورد. در هفتههای پس از «تغییر نام»، فروش همبرگر IHOP چهار برابر شد. اگرچه به نظر میرسد یک شیرین کاری حیله گرانه باشد، اما این رستوران به هدف بازاریابی خود، که بهبود فروش ناهار و شام بود، دست یافت و این را به یک کمپین بازاریابی موفق تبدیل کرد.
میگویند هیچ کس با رفتار خود تاریخ ساز نشده است. برای اینکه واقعاً قالب را بشکنید و کمپینی ایجاد کنید که برند شما را به سطح بالاتری برساند، روش های خسته کننده و سنتی بازاریابی را دور بریزید و محدودیت ها را کنار بگذارید. مخاطبان امروزی از ایدههای نوآورانه و متفاوت استقبال میکنند. بنابراین کسانی که با روش های قدیمی برای بازاریابی مطابقت دارند دوری کنید و خلاق شوید. نکته اصلی این است که از بقیه متمایز شوید.
از یک حرفه ای در تجارت بپرسید که رمز موفقیت در تبلیغات چیست، به احتمال زیاد پاسخی دریافت خواهید کرد که همان شعار Stephan Vogel، مدیر ارشد Ogilvy & Mather آلمان است: «هیچ چیز کارآمدتر از تبلیغات خلاقانه نیست. تبلیغات خلاقانه به یاد ماندنیتر، ماندگارتر، با هزینه کمتر، رسانهای کار میکند و جامعه طرفداران را سریعتر میسازد.»
اما آیا ایجاد کمپینهای خلاقانه در ترغیب مردم به خرید محصولات موثرتر از تبلیغاتی هستند که صرفاً ویژگی ها یا مزایای محصول را فهرست بندی میکنند؟ آزمایشهای متعدد نشان دادهاند که پیامهای خلاقانه توجه بیشتری را به خود جلب میکنند و منجر به نگرشهای مثبت در مورد محصولاتی میشوند که به بازار عرضه میشوند، اما هیچ مدرک محکمی وجود ندارد که نشان دهد این پیامها چگونه بر رفتار خرید تأثیر میگذارند. به طور مشابه، تحقیقات تجربی بسیار کمی وجود دارد که پیامهای خلاقانه را با درآمدهای واقعی فروش مرتبط میکند. از آنجایی که مدیران محصول و برند – و آژانسهایی که به آنها پیشنهاد میکنند – فاقد یک روش سیستماتیک برای ارزیابی اثربخشی تبلیغات خود هستند، تبلیغات خلاقانه یک کار اشتباه بوده است.
با تکیه بر تحقیقات در روانشناسی ارتباطات، محققان یک رویکرد نظرسنجی مصرف کننده را برای اندازه گیری خلاقیت درک شده در پنج بعد توسعه داده اند. آنها این رویکرد را در مطالعه 437 کمپین تبلیغاتی تلویزیونی برای 90 برند کالاهای مصرفی سریع السیر در آلمان از ژانویه 2005 تا اکتبر 2010 به کار برده اند. از گروهی از ارزیابی کنندگان آموزش دیده مصرف کننده خواستند خلاقیت تبلیغات را ارزیابی کنند. بین نتایج آنها و ارقام فروش برای محصولات. همه دستهبندیهای محصولی که ما مطالعه کردند (لوسیون بدن، آدامس، قهوه، کولا و لیموناد، مواد شوینده، مراقبت از صورت، شامپو، ماشین اصلاح و ماست) بسیار رقابتی هستند و سرمایهگذاری زیادی در تبلیغات انجام میدهند.
یافتههای ما این مسئله را تأیید میکند که خلاقیت مهم است: به طور کلی، کمپینهای خلاقانهتر به طور قابل توجهی مؤثرتر بودند. همچنین برخی از ابعاد خلاقیت در تأثیرگذاری بر رفتار خرید مؤثرتر از سایر ابعاد هستند و بسیاری از شرکتها در کمپینهای خود بر ابعاد اشتباه تمرکز میکنند. علاوه بر این، ما معتقدیم که با تطبیق مدل نظرسنجی برای انعکاس ترجیحات فرهنگی و محرکهای مصرفکنندگان در بازارهای جغرافیایی مختلف، شرکتها در سراسر جهان میتوانند توانایی خود را در پیشبینی اثربخشی احتمالی ایجاد کمپین تبلیغات خلاقانهشان به طرز چشمگیری بهبود بخشند و در نتیجه سرمایهگذاریهای هوشمندانهتری انجام دهند.
کپی رایتینگ به کلمات، شعارها و متن کلی اطلاق میشود که برای جذب مخاطب و برانگیختن واکنش از سوی آنها ایجاد می شود. متن باید واضح، مختصر و از نظر گرامری صحیح باشد تا مشتریان را با یک برند مرتبط کند و آنها را تشویق کند تا به دعوت عمل پاسخ دهند.
کپی رایتینگ مؤثر به راحتی برجسته میشود و مشتری را متقاعد می کند تا هر کاری را که در نظر گرفته شده است انجام دهد، مانند خرید محصول یا ثبت نام در خبرنامه. به گفته لئو برنت، متن خوب نوشته شده باید بتواند در ذهن مخاطب نفوذ کند.
کپی خوب یک راه ساده و موثر برای ارتباط با مخاطب است که آن را در کمپین های تبلیغاتی اساسی میکند. متن که با لحن واضح و محاوره ای نوشته شده باشد میتواند به راحتی پیام برند را برای جلب توجه مشتری منتقل کند.
اگرچه، برای رسیدن به این هدف، باید به ذهن مشتری وارد شوید و بفهمید که چگونه فکر میکند، چه میخواهد و چه چیزی او را مجذوب میکند. به عنوان یک کپی رایتر، شما باید چیزها را از دیدگاه مشتری ببینید و نسخه ای بنویسید که مخاطب را وادار به توجه و عمل کند.
کپی رایتینگ مؤثر همچنین دارای یک زاویه عاطفی است که در آن “نقطه درد” مشتری برجسته میشود و راه حل ارائه می شود. گاهی اوقات این می تواند برداشتی طنزآمیز از چیزها باشد یا حتی شیوه تفکر سنتی را به چالش بکشد. اغلب این فقط یک پیام قوی است که با مخاطب طنین انداز می شود. یک کمپین بازاریابی میتواند رویکردهای نوآورانه متعددی را با کپی برداری از خود اتخاذ کند.
در دهه 1950 زمانی که آمریکایی ها عاشق ماشین های بزرگ بودند. فولکس واگن با شعار ساده «کوچک فکر کن» توجه همگان را به خود جلب کرد. این به فولکس واگن کوچک و جمع و جور اشاره داشت که در آن تبلیغات بر مزایای داشتن یک ماشین کوچک متمرکز بود.
یکی از اهداف کمپین های تبلیغاتی این است که برند و خدمات را همهگیر کنند. استراتژی اصلی در پس اجرای چنین کمپین هایی این است که مشتریان متوجه برند شوند و آنها را متقاعد کنیم که هر محصولی را که قصد فروش آن را دارند خریداری کنند. اگرچه، در بازار رقابتی فعلی که مردم از تبلیغات اشباع شدهاند، گاهی اوقات باید مسیر دیگری را انتخاب کنید.
اگر میخواهید روی دیدگاه مشتری تأثیر بگذارید و دیدگاه خود را ببینید، میتوانید این کار را با یک متن متقاعدکننده خوب انجام دهید. هنگامی که کپی رایتینگ به طور موثر انجام شود، میتواند یک صدا و لحن قدرتمند ایجاد کند و کسب و کار را در میان رقبای خود برجسته کند.
برندهایی مانند نایکی، کوکاکولا را به عنوان مثال در نظر بگیرید. آنها صدای برند خود را دارند که پیام به وضوح ارائه می شود. همه این برندها رقبای قدرتمندی در بازار دارند اما توانسته اند زوایای بازاریابی ویژه ای را برای خود ایجاد کنند.
به عنوان یک کپی رایتر خوب، شما نقش بسیار مهمی در کمپین ها ایفا میکنید زیرا میتوانید تغییری در درک مشتری ایجاد کنید و ارتباط معناداری با آنها برقرار کنید. اغلب، این یک کپی عالی است که مشتریان را تشویق میکند تا با یک برند ارتباط برقرار کنند و به آن اعتماد کنند، که منجر به فروش و حفظ بهتر می شود.
2.ریباک، 25915 روز
به نظر شما 25915 روز به چه معناست؟ این عدد تعداد روز هایی است که یک فرد به طور میانگین زندگی میکند. ریباک با استفاده از این شعار در کمپین تبلیغاتی خود سعی دارد تا بر افتخار کردن به شرایط فیزیکی بدن، تاکید کند. در واقع این پیام که فقط یک عدد است، به قدری محرک است که تا مدت ها در ذهن مخاطبان باقی میماند.
یکی از موفق ترین کمپین های تبلیغاتی اجرا شده در ایران متعلق به شهر فرش است. هدف این کمپین توجه به انسجام و یکپارچگی است. شعر های یکسان، سناریو های مشابه، استفاده از رنگ ها و مکان های آشنا و افراد شناخته شده همگی از ویژگی های این کمپین بود.
کمپین موفق شرکت اسنپ با استفاده از دو کلمه نا مرتبط با هم صورت گرفت که نمای آهنگین هم دارند. (چه پارک ساعی، چه سبزی پلو با ماهی). این کمپین با بیلبورد های تبلیغاتی در سطح شهر و شبکه های اجتماعی استقبال خوبی از سمت مخاطبین داشت.
در روز جهانی زن در سال 2021، بخش بریتانیایی برگر کینگ موضوعی در توییتر منتشر کرد که در آن اولین توییت نوشته بود: “زنان متعلق به آشپزخانه هستند” و پس از آن دو توییت دیگر، یکی که روی آن نوشته بود “البته اگر بخواهند” و دیگری نوشته شده بود. که برنامه بورسیه جدید خود را برای کمک به زنان در گرفتن مدرک در هنر آشپزی و کاهش شکاف جنسیتی در بخش رستوران اعلام کرد.
اگرچه هدف از توییت اول جلب توجه بود و دو توییت بعدی پیشرو بودند، بسیاری از کاربران توییتر هرگز از اولین توییت عبور نکردند و در نتیجه موجی از واکنش به این بیانیه ظاهراً جنسیتگرایانه را به دنبال داشت. و کسانی که هر سه توئیت را دیدند همچنان آن را تلاشی بیهوده برای گرامیداشت روز زن میدانستند.
در سال 2017، داو یک ویدئوی سه ثانیه ای در فیس بوک از سه زن از قومیت های مختلف منتشر کرد که هر کدام یک تی شرت را برداشتند تا زن بعدی را نشان دهد. هدف این بود که تنوع را جشن بگیریم و بگوییم که شستشوی بدن برای هر زن است.
با این حال، به عنوان یک زن سیاهپوست در نظر گرفته شد که پس از استفاده از شستشوی بدن به یک زن سفیدپوست تبدیل میشود، که به این معنی است که زن سیاهپوست تمیزتر از زن سفید پوست است. این آگهی نامناسب و نژادپرستانه خوانده شد و بسیاری از مصرف کنندگان با تحریم کامل محصولات Dove پاسخ دادند.
داو به سرعت این پست را حذف کرد و بلافاصله در توییت عذرخواهی کرد.
کمپین تبلیغاتی Airbnb یکی دیگر از شکست های بازاریابی است که ناشی از زمان بندی نامناسب است. این شرکت کمپین «دنیای شناور» خود را راه اندازی کرد که شامل تصویری از خانه ای با تم آب بود که روی سطح آب نشسته بود. و این حرف ها را به همراه داشت که «بالای آب بمانید» و «با این خانه های شناور زندگی کنید».
احتمالا بپرسید خب مشکل آن کجاست؟! نکته این جا بود که این کمپین در 28 آگوست 2017، زمانی که طوفان هاروی هیوستون را فرا گرفته بود، راه اندازی شد.
یک کمپین تبلیغاتی موفق واقعاً با مخاطب ارتباط برقرار میکند. تبلیغات به یاد ماندنی است و اغلب شامل مواردی است که برای حفظ نام محصول در ذهن مصرف کننده طراحی شده است. اثربخشی کمپین تبلیغاتی واقعاً با میزان همسویی محصول تبلیغ شده با بازار هدف سنجیده میشود. برای اینکه تبلیغات واقعاً کار کند، باید با مخاطبانی که در حال خدمت هستند صحبت کرد. این امر مستلزم تحقیقات گسترده در بازار است تا مشخص شود بازار هدف چه کسی است و چه رسانه ای از نظر تبلیغات مؤثرتر خواهد بود.