تمامی صاحبین کسب و کار نیازمند به تدوین یک سیستم هدفمند و پویا برای دسیابی به اهداف تجاری خود هستند که به آن استراتژی کسب و کار میگویند.
استراتژی به ما کمک میکند تا بتوانیم کسب و کار خود را به خوبی تعریف کنیم.
مجموعهای از ارزشها به کسب و کار ما میدهد و آن را هدفمند میکند. این کار یک نقشه راه برای کسب و کار ما ارائه میدهد، مقصد را به ما نشان میدهد و نقاط ضعف و قدرت را در طول مسیر شناسایی میکند.
استراتژی کسب و کار چیست؟
قبل از پرداختن به این سؤال، به یک درک مشترک از آنچه که منظور از اصطلاح “استراتژی” است نیاز داریم. در واقع، دهها مورد از انواع مختلف استراتژی وجود دارد. دیدگاهی که در اینجا در نظر میگیریم، دیدگاه تجاری آن است که به پردازش و تدوین هر آنچه که به یک کسب و کار مربوط است میپردازیم.
استراتژی کسب و کار را میتوان به عنوان مسیرِعمل، یا مجموعه تصمیماتی که به کارآفرینان، در دستیابی به اهداف خاص تجاری کمک می کند، تعریف کرد.
پس بیاید استراتژی در کسب و کار را به این صورت تعریف کنیم که در واقع مجموعه تصمیماتی و اقداماتی که به صاحبین کسب و کار و مدیران، در دستیابی به اهداف خاصی که در کسب و کارشان پیگیری می کنند، کمک می کند.
تدوین استراتژی کسب و کار دقیقا به معنای طراحی یک مسیر مشخص است.
تدوین استراتژی کسب و کار یک طرح جامع است که مدیر یک شرکت برای تضمین موقعیت رقابتی در بازار، ادامه فعالیتهای خود، جلب رضایت مشتریان و دستیابی به اهداف مورد نظر کسب و کار، اجرا میکند. در یک محیط رقابتی، شرکتها باید یک استراتژی تجاری قوی داشته باشند که ترکیبی از برنامه ریزی استراتژیک، سازماندهی مستحکم و یک الگوی قابل اعتماد برای تصمیم گیری باشد.
سه مؤلفه یک استراتژی تجاری موفق:
استراتژی کسب و کار ترکیبی از سه جزء است:
-
اهداف تجاری اعلام شده شرکت
-
شناسایی بازار هدف
-
برنامههای مدیریت استراتژیک
این عناصر برای قرار دادن شرکت در موقعیت رقابتی برای دستیابی به اهداف تجاری کوتاه مدت و بلندمدت وجود دارند.
- اهداف کسب و کار:
اگر استراتژی کلی کسب و کار یک نقشه راه است، پس اهداف کسب و کار نقاط عطفی در مسیر موفقیت هستند. اهداف تجاری یک شرکت میتواند کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت باشد. اهداف کوتاه مدت شامل استخدام یک تیم در شرکت، تهیه پیش نویس چشم انداز و فروش اولین دسته از محصولات یا خدمات است. اهداف میانمدت ممکن است شامل راهاندازی یک فناوری جدید یا محصولات جدید، ادعای درصد مشخصی از سهم بازار، توسعه فعالیتهای مجازی اعم از سایت، شبکههای اجتماعی و اپلیکیشن، یا دریافت نظرات مثبت حد اکثری در نظرسنجی از مشتریان. اهداف بلند مدت ممکن است شامل اهدافی مانند عرضه اولیه عمومی (IPO)، رسیدن به یک هدف درآمدی خاص، خرید یک رقیب یا خرید توسط یک شرکت بزرگ باشد.
- شناسایی بازار هدف:
این بخش از استراتژی شرکت شامل شناسایی افرادی است که از محصول یا خدمات شما استفاده میکنند. در یک استراتژی کسبوکار خوب، یک شرکت تشخیص میدهد که آیا مشتریان بالقوه در حال حاضر توسط برند دیگری خدمات دریافت میکنند یا خیر؟
چگونه ممکن است از آن برند جدا شوند و در ازای وفاداری مشتری به چه چیزی نیاز دارند. اینها تلاشهای بازاریابی شما را در ادامه مسیر بیان می کند.
- برنامههای مدیریت استراتژیک:
این برنامهها نشان دهنده طرحهایی است که شرکت برای دستیابی به اهداف تجاری خود با بازار هدفی که شناسایی کرده است، استفاده میکند. هدف آن، ترسیم یک جهت استراتژیک است که تمام فعالیتهای تجاری در خدمت تحقق اهداف تجاری برند باشد.
طراحی استراتژی های توسعه کسب و کار
آیا میخواهید کسب و کار خود را به سطح بالاتری از موفقیت برسانید؟ با طراحی استراتژیهای توسعه کسب و کار ما، به راهی جدید برای رشد و پیشرفت دست پیدا کنید.
برنامه ریزی استراتژیک یک فرآیند پویا است که باید به صورت مداوم تجدید نظر شود و با تغییرات در محیط کسب و کار هماهنگ شود.”
توسعه کسب و کار یکی از مهمترین مراحل در موفقیت یک شرکت است. طراحی استراتژی های توسعه کسب و کار اساسی است برای رشد و پیشرفت یک شرکت.
اولین گام در طراحی استراتژی های توسعه کسب و کار، تعیین اهداف و اهداف کلان شرکت است. برای این منظور، باید با تیم مدیریت شرکت جلساتی برگزار کرد و اهداف طولانی مدت و کوتاه مدت شرکت را مشخص کرد. این اهداف باید قابل اندازه گیری باشند تا بتوان به راحتی پیشرفت شرکت را اندازه گیری کرد.
پس از تعیین اهداف، باید به تحلیل SWOT شرکت بپردازیم. این تحلیل شامل تحلیل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدات شرکت است. این تحلیل می تواند به ما کمک کند تا بهترین استراتژی های توسعه را برای شرکت انتخاب کنیم.
بعد از تحلیل SWOT، باید به تعیین استراتژی های توسعه متناسب با شرکت بپردازیم. این استراتژی ها می توانند شامل توسعه محصولات و خدمات، ورود به بازارهای جدید، افزایش تولید و فروش، و یا هر استراتژی دیگری که برای رشد شرکت مفید باشد، باشند.
در نهایت، باید برنامه های عملیاتی برای اجرای استراتژی های توسعه کسب و کار تهیه کرد. این برنامه ها باید شامل تعیین منابع مالی و انسانی مورد نیاز، زمانبندی اجرای استراتژی ها، و اندازه گیری و پیگیری پیشرفت باشند.
طراحی استراتژی های توسعه کسب و کار یک فرآیند پیچیده اما اساسی است که برای موفقیت و پیشرفت شرکت ضروری است. با رعایت مراحل مختلف این فرآیند و استفاده از روش های مدیریت مناسب، می توان به رشد و توسعه پایدار کسب و کار دست یافت.
چرا استراتژی کسب و کار مهم است؟
دلیل اهمیت این کار این است که شرکت های موفق باید ایده آل های ترسیم شده ذهنی خود را در تصمیمم گیری های روزانه به صورت عملی پیاده کنند.
کارآفرینانی که انرژی خلاقانه زیادی را در نوآوری سرمایه گذاری می کنند، اگر به جای تدوین انواع استراتژی هایی که با شرایط منحصر به فرد بازار رقابتی آن ها تعریف شده است، به استراتژی های عمومی برای مدیریت کسب و کار خود بازگردند، ممکن است همچنان شکست بخورند. اگر قصد دارید از نظر مالی و احساسی از کسب و کار خود راضی باشید، باید خود را ملزم این امر بدانید که یک استراتژی کسب و کار دقیق تدوین کنید.
- اولین مورد،میزان سرمایه گذاری در بازار محصول است که شامل محدوده بازار محصول، استراتژی تجاری، میزان سرمایه گذاری آن و تخصیص منابع در یک زمینه تجاری است.که آیا در این بازار چگونه باید سرمایه گذاری کرد ؟
- دومین عنصر اصلی، توسعه یک مزیت رقابتی پایدار است که شامل شایستگی ها یا دارایی های متمایز اساسی، اهداف مناسب، سیاست های حوزه عملکردی و ایجاد هم افزایی است. مزیت رقابتی پایدار معمولاً بر اساس یک نقطه تمایز قوی مانند کیفیت محصول، مزیت هزینه پایدار یا تمرکز بر یک یا چند بخش بازار است.
تدوین استراتژی شرکت
تدوین استراتژی شرکت یک فرآیند مهم است که به شرکت ها کمک می کند تا هدف ها، ویژگی های رقابتی و راهبردهای خود را برای دستیابی به موفقیت تعیین کنند. در این فرآیند، شرکت باید مسیری را برای خود تعیین کند و اقدامات و برنامه هایی را برای دستیابی به اهداف خود انجام دهد. استراتژی شرکت باید شامل تحلیل محیط کسب و کار، تعیین هدف ها، ارزیابی منابع و تعیین راهبردها باشد.
با توجه به رقابت شدید در بازار و افزایش پیچیدگی های محیطی، تدوین استراتژی مناسب برای شرکت بسیار حائز اهمیت است. استراتژی شرکت باید به شرکت کمک کند تا با موفقیت در بازار عمل کند، رشد کند و به درآمد قابل قبولی دست پیدا کند.
در تدوین استراتژی شرکت، ابتدا باید هدف های شرکت را مشخص کرد. این هدف ها می توانند شامل رشد در سهم بازار، افزایش درآمد، کاهش هزینه ها، توسعه محصولات و خدمات جدید و غیره باشند. هدف ها باید قابل اندازه گیری و قابل دسترس باشند.
بعد از مشخص کردن هدف ها، باید محیط خارجی و داخلی شرکت را مورد بررسی قرار داد. در محیط خارجی، عواملی مانند رقابت، تغییرات سیاسی، اقتصادی و فناوری باید مورد بررسی قرار گیرند. در محیط داخلی، می بایست فرهنگ سازمانی، منابع انسانی، توانایی ها و مهارت ها و سایر عوامل داخلی شناسایی شوند.
با توجه به تحلیل محیط خارجی و داخلی، باید استراتژی های مختلفی برای شرکت تدوین شود.
استراتژی های ممکن می توانند شامل تمرکز روی بازار هدف، توسعه محصولات و خدمات جدید، تغییر استراتژی قیمت گذاری و غیره باشند.
در ادامه، باید برنامه های عملیاتی برای اجرای استراتژی ها تدوین شود. این برنامه ها باید شامل تعیین مسئولیت ها، تخصیص منابع، زمان بندی و هدف های کمتر مهم باشند.
بعد از تدوین استراتژی و برنامه های عملیاتی، لازم است که عملکرد شرکت بررسی شود. این بررسی ها باید به منظور ارزیابی تحقق هدف ها و تعیین نیاز به تغییرات و بهبود ها انجام شوند. در نهایت، استراتژی ها و برنامه های عملیاتی باید بر اساس تغییرات محیطی و رقابت ها به روزرسانی شوند.
در نهایت، تدوین استراتژی شرکت نیاز به همکاری و هماهنگی بین تمامی بخش های شرکت دارد. همچنین، استراتژی باید قابل اجرا و قابل دستیابی باشد و با ارزش های شرکت سازگاری داشته باشد.
چگونه یک استراتژی کسب و کار تدوین کنیم؟
کلید تدوین یک استراتژی خوب برای کسب و کار شما این است که به طور کامل کسب و کار، محصولات و واقعیتهای بازار خود را در شرایط کاملا بی طرفانه درک کنید.
- هدف و ارزشهای اصلی خود را مشخص کنید.
ارزشهای شرکت شما با اهدف شما همراه است. هنگام تلاش برای رسیدن به هدف تجاری خود، چه دستورالعملهایی را به کار میگیرید؟ - خودارزیابی انجام دهید.
بخشی از فرآیند برنامهریزی استراتژیک، نگاهی دقیق به سازمان است. آیا جریان نقدینگی و منابع انسانی مورد نیاز برای اجرای برنامه خود را دارید؟ از چه مزیت های رقابتی نسبت به سایر برندها برخوردار هستید؟ متخصصان کسب و کار اغلب این را تجزیه و تحلیل SWOT مینامند که مخفف “قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدها” است. - تیم سازی کنید.
تصمیم بگیرید که چه کسی در سازمان شما تلاشها را برای دستیابی به هر یک از جنبههای استراتژی شما را رهبری میکند. مهم است که به هر کسی که مسئولیتی میدهید، آزادی عمل داده شود تا تصمیمات استراتژیک را به شیوهای زیرکانه اتخاذ کند. مدیریت خرد توسط یک مدیر عامل یا اعضای هیئت مدیره میتواند به روحیه آسیب برساند و روند را متوقف کند، بنابراین افرادی را که به کارهای آنها اعتماد دارید جایگزین کنید. - درباره بازار و داستانهای موفقیت گذشته خود تحقیق کنید.
دریابید که چگونه برندهای مشابه سهم بازار را به خود اختصاص دادند، آگاهی از برند را افزایش دادند و نیروی کار شاد و مولد را مدیریت کردند. اشکالی ندارد که موثرترین استراتژی های آن ها را قرض بگیرید. به احتمال زیاد، آن ها هم حد اقل یک بار از برندهای دیگر قرض گرفته اند. یکی از مسائلی بطرز فوق العاده ای می تواند استراتژی را برای رسیدن به یک هدف خاص تضمین کند تحقیقات بازار است. دارا بودن دیتا و اطلاعات کافی نسبت به بازار می تواند زیربنای محکمی برای تصمیمات و روش هایی باشد که اتخاذ خواهیم کرد. دریابید که چگونه برندهای مشابه سهم بازار را به خود اختصاص دادند، آگاهی از برند را افزایش دادند و نیروی کار شاد و مولد را مدیریت کردند. اصلا اشکالی ندارد که موثرترین استراتژی های آن ها را الگو قرار دهید. شک نکنید که به احتمال زیاد، آن ها هم حد اقل یک بار از برند های دیگر الگو گرفته اند. - یک نقشه راه برای موفقیت ترسیم کنید.
هنگامی که یک ارزیابی کامل از خود، یک تیم با دقت انتخاب شده و دادههای مناسب داشته باشید، آماده هستید تا برنامه خود را با جزئیات طراحی و اجرا کنید. اهداف استراتژی کسب و کار را اعلام کنید و آنها را در فواصل زمانی واقع بینانه قرار دهید. سازمان خود را به سمت بهترین بودن سوق دهید، اما اهدافی را تعیین کنید که بتوان به طور معقولی به آنها رسید. با گذشت زمان، مرز بین جاه طلبی و تحقق را پیدا خواهید کرد. حفظ این تعادل برای یک دوام طولانی و پربار به عنوان یک تجارت بسیار مهم است. - همیشه تمرکز داشته باش.
وقتی که یک کسب و کار نقش خود را در بازار شناسایی کرد و یک استراتژی پیرامون آن ایجاد کرد، مهم است که به استراتژی خود وفادار بماند. برندهایی که از کسب و کار اصلی خود دور میشوند، میتوانند تمرکز استراتژیک خود را از دست بدهند. محدود کردن جاه طلبیهای خود به چیزی که میدانید در آن بهترین هستید، مثمر ثمرتر است. - اهداف کوتاهمدت و بلندمدت: تعیین اهداف مشخص و قابل اندازهگیری برای هر دو بازه زمانی کوتاه و بلندمدت ضروری است. این اهداف باید قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و دارای زمانبندی مشخص باشند (SMART).
- استراتژیهای نفوذ در بازار: برای توسعه بازارهای جدید یا افزایش سهم بازار، باید برنامههایی را تدوین کنید که بتوانند به شما در جذب مشتریان جدید کمک کنند.
یکی از مسائلی بطرز فوق العاده ای می تواند استراتژی را برای رسیدن به یک هدف خاص تضمین کند تحقیقات بازار است. دارا بودن دیتا و اطلاعات کافی نسبت به بازار می تواند زیربنای محکمی برای تصمیمات و روش هایی باشد که اتخاذ خواهیم کرد.
دریابید که چگونه برندهای مشابه سهم بازار را به خود اختصاص دادند، آگاهی از برند را افزایش دادند و نیروی کار شاد و مولد را مدیریت کردند. اصلا اشکالی ندارد که موثرترین استراتژی های آن ها را الگو قرار دهید. شک نکنید که به احتمال زیاد، آن ها هم حد اقل یک بار از برند های دیگر الگو گرفته اند.
به نظر بسیاری از مدیران، ارزیابی استراتژی صرفاً ارزیابی عملکرد یک کسب و کار است که آیا رشد کرده است؟ نرخ سود نرمال است یا بهتر می تواند شود؟ اگر پاسخ به این سؤالات مثبت باشد، استدلال منطقی این است که استراتژی شرکت باید درست باشد. علیرغم این که این نگاه نسبتا درست است ، اما در عین حال همین استدلال مفهوم استراتژی را نادیده می گیرد. در واقع مفهوم درست این است که ارزیابی استراتژی تلاشی است برای نگاهی فراتر به حقایق آشکار و واضح در مورد سلامت کسب و کاری که تحت آن استراتژی پیش می رود و در ادامه آن بررسی روندهای اجرایی که برای این مسیر تعریف کرده ایم اهمیت پیدا می کند.
چگونه در 4 مرحله استراتژی کسب و کار خود را تدوین کنیم؟
تدوین استراتژی کسب و کار یک مرحله مهم و بحرانی در راهاندازی و موفقیت یک کسب و کار است. در واقع، استراتژی کسب و کار به عنوان یک نقشه جهتدهی و راهبرد برای رسیدن به اهداف و رشد بلندمدت کسب و کار تعریف میشود. اما چگونه میتوان استراتژی کسب و کار خود را تدوین کرد؟ در اینجا شش مرحله کلیدی برای تدوین استراتژی کسب و کار را بررسی میکنیم.
- ابتدا باید شناخت کاملی از بازار، رقبا و مشتریان خود داشته باشید.
- سپس باید اهداف و هدفهای مشخص برای کسب و کار خود تعیین کنید.
- در مرحله بعدی باید استراتژیها و تاکتیکهایی را برای رسیدن به اهداف تعیین کنید و بررسی کنید که آیا این استراتژیها قابل اجرا و مطابق با منابع و توانمندیهای شما هستند یا خیر.
- سپس باید برنامهریزی و زمانبندی اجرای استراتژی را انجام دهید و در نهایت، باید رویکردهای مناسب برای اندازهگیری و ارزیابی عملکرد استراتژی داشته باشید.
مدیریت کسب و کار چیست؟
مدیریت کسب و کار به مجموعه فعالیتها و روشهایی گفته میشود که برای مدیریت یک شرکت یا سازمان از آن استفاده میشود. این عملیات شامل برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیتهای مختلف شرکت میشود. مدیریت کسب و کار در هر سطحی از سازمان، از مدیریت بالادستی تا مدیریت پایهی سازمان، اهمیت دارد و بهبود عملکرد و بهینهسازی فرآیندها را هدف میگیرد.
مدیریت کسبوکار به مجموعه فعالیتهایی اشاره دارد که در یک شرکت یا سازمان برای دستیابی به اهداف تعیین شده صورت میگیرد
مدیریت کسب و کار به معنای برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل منابع و فعالیتهای یک شرکت یا سازمان است که با هدف دستیابی به اهداف خود انجام میشود. این نوع مدیریت شامل بخش های مختلف از مدیریت و کوچینگ است که به منابع مالی، منابع حقوقی، حسابداری، منابع انسانی، بازاریابی،IT ، عملیات و لجستیک اشاره کرد.
نتیجه گیری
به یاد داشته باشید که همه کسب و کارهای موفق، از شرکتهای بزرگ گرفته تا استارت آپهای جدید، به تدوین یک استراتژی کسب و کار نیاز دارند تا تلاش های خود را متمرکز کنند و بیشترین سهم ممکن را در بازار داشته باشند. آژانس تبلیغاتی فیکسو با توجه به سبقه هفت سالهی خود در حوزه تبلیغات، بازاریابی، مدیریت کسب کار، تولید محتوا و… یکی ازمهم ترین خدمانی که ارائه میدهد، تدوین استراتژی کسب و کار است.
آژانس تبلیغاتی فیکسو با سالها تجربه در زمینه استراتژی کسب و کار با بررسی کامل کسب و کار شما مناسب ترین مشاوره را درخصوص استراتژی کسب و کار در اختیار شما قرار می دهد و ما کنار شما هستیم تا یک استراتژی مناسب و حرفه ای را برای رسیدن به اهداف بزرگتان طرح ریزی کنیم و مرحله به مرحله با عملیاتی کردن آن، لذت رسیدن به اهدافتان را با هم شریک شویم.
با ما در ارتباط باشید…