KPI چیست؟

KPI چیست؟


KPI ها یا شاخص‌های کلیدی عملکرد، معیارهایی هستند که پیشرفت یک پروژه خاص را به سمت اهداف تعریف شده شما می‌سنجند. KPIها باید مرتبط به باشند و شواهد ملموسی برای تصمیم گیری پروژه در آینده ارائه دهند.

سازمان‌ها از KPIها در سطوح مختلف استفاده می‌کنند. شما می‌توانید یک KPI برای کل سازمان، مختص تیم یا حتی فردی، بسته به معیارهایی که می‌خواهید تنظیم کنید. یک KPI خوب می‌تواند به شما این حس را بدهد که آیا در مسیر رسیدن به اهداف استراتژیک خود هستید یا خیر.

KPI چیست؟

برای همه اهداف باید شاخصی برای اندازه‌گیری وجود داشته باشد، عینه نقشه مسیر و راه که به ما بگوید: دقیقاً کجای کار هستیم؟ چقدر نزدیکیم؟ اشتباه می‌رویم یا درست؟ چقدر دیگر مانده تا به هدف و مقصد برسیم؟

این مولفه شاخص کاربردی وجود دارد و نامش KPI است.

KPIها واحدهایی هستند که برای اندازه گیری پیشرفت به سمت یک هدف خاص استفاده می‌شوند.

plan map kpi

هر پروژه دارای لیستی از KPIها است که می‌توانید آنها را پیگیری کنید. یک مدیر شبکه‌های اجتماعی می‌تواند برداشت‌ها، اشتراک‌گذاری‌ها، لایک‌ها، فالوکردن‌ها، پاسخ‌ها و نظرات را اندازه‌گیری کند، اما آنها نباید سعی کنند همه KPIهای موجود را ردیابی کنند. ردیابی هر KPI موجود مانند برجسته کردن هر جمله در یک کتاب درسی است.

kpi مخفف چیست؟

KPI یا Key Performance Indicator، به معنای شاخص‌های عملکرد اصلی است که برای اندازه‌گیری و مانیتور کردن عملکرد یک سازمان، تیم یا فرد استفاده می‌شود. این شاخص‌ها به صورت کمیتی تعریف می‌شوند و به مدیران کمک می‌کنند تا عملکرد و پیشرفت خود را اندازه‌گیری و تحلیل کنند. انتخاب KPI‌های مناسب برای هر فعالیت یا هدف، مهم است تا بتوان به صورت دقیق و موثر عملکرد را ارزیابی کرد و تصمیم‌گیری‌های بهینه‌تری انجام داد.

شاخص عملکرد کلیدی (key Performance Indicator) یک معیار کمی است که نشان می‌دهد چگونه تیم یا سازمان شما به سمت اهداف مهم تجاری پیشرفت می‌کند.

چرا شاخص های کلیدی عملکرد مهم هستند؟

زیرا تیم‌ها را بر آنچه برای موفقیت یک سازمان مهم‌تر است، متمرکز می‌کنند. آنها مانند یک کارنامه عمل می‌کنند که نشان می‌دهد یک تیم در زمینه‌های کلیدی چقدر خوب عمل می کند، به قولی همه کمک می‌کند درک کنند که در کجا ایستاده اند. اگر همه چیز خوب پیش می رود، به راه خود ادامه دهید. اگر نه، می‌دانید که وقت آن رسیده است که اوضاع را تغییر دهید.

به عنوان مثال، یک تیم خدمات مشتری ممکن است از KPI برای ردیابی سرعت پاسخ آنها به تیکت‌های پشتیبانی استفاده کند. با تنظیم زمان پاسخ هدف و نظارت بر عملکرد واقعی خود، ممکن است متوجه شوند که پاسخ‌های سریع منجر به رضایت بیشتر مشتریان می‌شود. با این بینش، آنها می‌توانند بر بهبود زمان پاسخ‌دهی تمرکز کنند و در نتیجه، نمرات رضایت مشتری بهتری را ببینند. این نوع تمرکز واقعاً می‌تواند تفاوتی در نحوه عملکرد یک تیم ایجاد کند.

شاخص کلیدی عملکرد یا KPI چیست؟

اندازه‌گیری عملکرد یکی از عناصر اساسی در موفقیت هر فرد یا سازمان است. با اندازه‌گیری عملکرد، می‌توان به دقت مشخص کرد که آیا اهدافی که تعیین شده‌اند، به درستی دنبال می‌شوند یا خیر. این اندازه‌گیری می‌تواند به عنوان یک ابزار موثر برای بهبود عملکرد و رسیدن به اهداف مورد نظر استفاده شود.

یکی از روش‌های معمول برای اندازه‌گیری عملکرد، تعیین و تعیین اهداف خاص برای هر فرد یا تیم است. این اهداف باید قابل اندازه‌گیری و قابل تعیین باشند، تا بتوان به راحتی پیشرفت و توانایی رسیدن به آن‌ها را ارزیابی کرد. همچنین، باید اهداف معقول و قابل دستیابی باشند تا افراد به انگیزه و انرژی کافی برای رسیدن به آن‌ها داشته باشند.

در نهایت، اندازه‌گیری عملکرد به عنوان یک فرایند مداوم و پیوسته باید انجام شود تا بتوان بهبودهای لازم را اعمال کرد و به بهترین شکل ممکن به اهداف خود نزدیک شد.

انواع KPI ها جهت اندازه‌گیری عملکرد در رسیدن به اهداف

وقتی نوبت به اندازه گیری موفقیت می‌رسد، همه شاخص‌های کلیدی عملکرد یکسان نیستند. هر یک از انواع KPI نقش منحصر به فردی در نحوه روشن کردن عملکرد و موفقیت ایفا می‌کند. درک تفاوت‌ها به هر سازمانی کمک می‌کند تا از شاخص‌های کلیدی عملکرد به طور موثر استفاده کند.

KPI اندازه گیری عملکرد

شاخصهای کمی

شاخص‌های‌کمی بیشتر بیان اعداد و ارقام هستند. آنها را به عنوان شواهد عددی عملکرد در نظر بگیرید. به عنوان مثال، یک KPI کمی رایج، درآمد ماهانه فروش است. این یک معیار ساده است که نشان می‌دهد دقیقاً چه مقدار پول از فروش در یک ماه به دست آمده است. یک تیم فروش ممکن است از سایر شاخص‌های مشابه برای کمک به ترسیم پرتره کامل تری از عملیات خود استفاده کند.

  • رشد ماهانه فروش: درصد افزایش ماهانه در فروش را اندازه گیری می‌کند.
  • میانگین سود: میانگین سود حاصل از هر فروش را محاسبه می‌کند.
  • درآمد دوره‌ای سالانه: درآمد قابل پیش بینی ایجاد شده در هر سال، که به ویژه برای مشاغل دارای مدل‌های اشتراک مرتبط است.
  • درآمد هر مشتری: میانگین درآمد کسب شده از هر مشتری را نشان می‌دهد که می‌تواند به درک ارزش مشتری کمک کند.

شاخص‌های کیفی

شاخص‌های کیفی بیشتر در مورد کیفیت است و اغلب ذهنی هستند. آنها همیشه با اعداد نشان داده نمی شوند، و گاهی اوقات از طریق مشاهدات، نظرسنجی‌ها و بازخوردها به دست می‌آیند.

یک مثال خوب رضایت مشتری است. این را می‌توان از طریق نظرسنجی‌های مشتریان اندازه‌گیری کرد که از مردم پرسیده می‌شود تا چه اندازه از خدمات شما راضی هستند، و به شما یک دید کیفی از عملکرد شما می‌دهد. در ادامه چند KPI وجود دارد که نشان می‌دهد مشتریان چگونه یک برند را مشاهده می‌کنند:

  • شهرت برند: میزان احتمال اینکه مشتریان برند شما را توصیه کنند، اندازه گیری می‌کند که از طریق بررسی مشتریان یا تجزیه و تحلیل احساسات شبکه‌های اجتماعی به دست آمده است.
  • شاخص رضایت مشتری: این را می‌توان از نظرسنجی‌هایی به دست آورد که از مشتریان می خواهند رضایت خود را از محصولات یا خدمات شما ارزیابی کنند.
  • شکایات مشتری و نرخ حل و فصل: تعداد شکایات دریافت شده و نحوه موثر حل آنها را پیگیری می کند.
  • نرخ های وفاداری و حفظ مشتری: اندازه گیری کنید که مشتریان چند وقت یکبار برای خریدهای اضافی برمی گردند و چه مدت در برند باقی می مانند.

شاخص های پیشرو

شاخص‌های پیشرو کمی شبیه پیش‌بینی آب‌وهوا برای کسب‌وکار شما هستند – آنها عملکرد آینده را به شما نشان می‌دهند. آن‌ها می‌توانند تغییرات و روندها را قبل از وقوع پیش‌بینی کنند و به شرکت‌ها این امکان را می‌دهند که استراتژی‌های خود را فعالانه تنظیم کنند.

به عنوان مثال، فرض کنید شما KPI را برای یک پروژه بازاریابی وبلاگ انتخاب می‌کنید. برخی از KPIهای پیشرو که ممکن است در نظر بگیرید عبارتند از:

  • تعداد کلمات کلیدی مرتبط در هر پست
  • تعداد ساعات ثبت‌شده در هر محتوای ایجاد شده
  • تعداد پیوندهای موجود در هر پست به محتوای دیگر سایت شما
  • تعداد پیوندهای هر پست از محتوای دیگر سایت شما

اینها همه معیارهایی هستند که می‌توانند عملکرد هر پست را پیش بینی کنند. مقالاتی که به حداقل تعداد کلمات کلیدی مرتبط و پیوند به و از دیگر مطالب در سایت دسترسی داشته باشند، احتمال موفقیت بیشتری دارند. از سوی دیگر، یک دارایی طراحی که فقط نیمی از زمان معمول برای ایجاد آن صرف شده است، احتمالاً کیفیت پایین‌تر از حد متوسط خواهد داشت و در نتیجه عملکرد خوبی ندارد. KPIهای پیشرو راهنمایی‌هایی را پیش از موعد ارائه می‌کنند که احتمال موفقیت پروژه را پس از انتشار به حداکثر می‌رساند.

شاخص های KPI

شاخص‌های‌عقب ماندگی

نشانگرهای عقب ماندگی آنچه قبلاً اتفاق افتاده را تأیید می کنند. آنها مانند نگاه کردن به آینه عقب برای درک عملکرد گذشته هستند. آنها می‌توانند مالی باشند، مانند سود سه ماهه، که به شما می‌گوید پس از انجام تمام فروش‌ها و پرداخت هزینه ها، چقدر پول به دست آمده است.

هنگام انتخاب شاخص های کلیدی عملکرد، باید مطمئن شوید که تعادل خوبی بین شاخص‌های پیشرو و عقب مانده دارید. برخی KPIهای عقب مانده که ممکن است در نظر بگیرید عبارتند از:

  • رتبه بندی موتورهای جستجو
  • ترافیک به هر پست
  • ارزش ترافیک هر پست
  • نرخ پرش (خوانندگان با چه سرعتی سایت شما را ترک می کنند)
  • تبدیل (چند خواننده در نهایت محصول شما را خریداری می کنند)

این شاخص‌های کلیدی عملکرد معیارهایی را که پس از انتشار پست ارائه می‌شوند اندازه‌گیری می‌کنند – یا به عبارت دیگر، از راه‌اندازی پروژه عقب می‌مانند. در حالی که KPIهای پیشرو به پیش بینی موفقیت احتمالی کمک می کنند، KPIهای عقب مانده موفقیت واقعی را اندازه گیری می‌کنند. مقایسه داده‌های هر کدام به شما اطلاعاتی در مورد اینکه پیش‌بینی‌های شما چقدر دقیق بوده و چرا عملکرد واقعی ممکن است از عملکرد پیش‌بینی‌شده انحراف داشته باشد، به شما می‌دهد.

یک KPI خوب چیست؟

تقریباً برای هر پروژه تعداد زیادی گزینه KPI وجود دارد، اما هر معیار قابل اندازه گیری KPI با کیفیت بالا نیست. به عنوان مثال، ردیابی تعداد کلمات در هر پست در کمپین وبلاگ شما چندان مفید نخواهد بود، زیرا “بهترین” طول پست برای یک مقاله از موضوعی به موضوع دیگر تغییر می کند.

به طور مشابه، برخی از KPIها در یک زمینه عالی هستند اما در زمینه دیگر نه. به عنوان مثال، KPIهای مالی، مانند هزینه نیروی کار در هر پروژه طراحی، برای بخش حسابداری بسیار مفید هستند، اما برای مدیران طراحی چندان مفید نیستند.

یک KPI خوب:

  • قابل سنجش است
  • شواهدی از پیشرفت (یا فقدان آن) ارائه می‌دهد
  • چیزی را ردیابی می کند که به تغییرات پاسخ می‌دهد
  • داده های مفیدی را برای تصمیم گیری ارائه می دهد
  • چیزی را ردیابی می‌کند که می‌توانید آن را کنترل و تحت تأثیر قرار دهید
  • درک و کار با آن آسان است
  • قابل اطمینان قابل تایید است

نحوه تنظیم KPIهای موثر

انتخاب بهترین KPI برای کار فرآیندی با مراحل خاص (اما ساده!) است. برای شروع این چهار مرحله را دنبال کنید.

  1. هدف کسب و کار خود را مشخص کنید

شما نمی‌توانید KPI را انتخاب کنید مگر اینکه بدانید می‌خواهید چه چیزی را اندازه گیری کنید. فرآیند را با تعریف هدف تجاری خود شروع کنید . با مشورت با رهبران شرکت و رجوع به سایر اسناد سراسری شرکت مانند مأموریت سازمان، برنامه استراتژیک فراگیر و اهداف کل بخش، مطمئن شوید که پروژه شما با بقیه سازمان شما همسو است.

بسته به اینکه در چه سطحی کار می‌کنید. مدیر تیم، رئیس بخش، مدیر، معاون یا رهبر شرکت ممکن است در موقعیتی باشید که KPIهای کوتاه مدت و بلندمدت را تعیین کنید. هنگام برنامه ریزی در سطح اجرایی، می‌توانید KPI ها را بر اساس ماه، سه ماهه یا سال تنظیم کنید.

  1. معیارهای مهم تجاری را شناسایی کنید

هنگامی که هدف کسب و کار خود را مشخص کردید، باید تصمیم بگیرید که کدام معیارها با آن هدف مرتبط هستند. معیارهایی که برای KPI خود انتخاب می‌کنید باید شاخص‌هایی باشند که مستقیماً با رسیدن یا عدم دستیابی به هدفتان مرتبط باشند.

به یاد داشته باشید: KPI مخفف شاخص‌های عملکرد کلیدی است. ممکن است معیارها یا شاخص‌های مختلفی وجود داشته باشد که بر هدف نهایی شما تأثیر بگذارد. ایجاد KPI مناسب مربوط به گرفتن مهمترین جزئیات و اطمینان از ردیابی آن معیارها است. لازم نیست هر کار یا پروژه ای یک KPI مرتبط داشته باشد.

اگر مطمئن نیستید از کجا شروع کنید، برخی از معیارهای مربوطه را برای هر بخش در سازمان خود بررسی کنید.

kpi در فروش چیست؟

Sales-KPIs-1

نمونه معیارهای مالی

  • درآمد دوره ای سالانه (ARR)
  • حفظ درآمد خالص (NRR)
  • حاشیه سود خالص (NPM)
  • سود قبل از بهره، مالیات، استهلاک و استهلاک (EBITDA)
  • سرمایه عملیاتی
  • جریان نقدی

نمونه معیارهای مشتری

  • امتیاز خالص پروموتر (NPS)
  • هزینه جذب مشتری (CAC)
  • رضایت مشتری (CSAT)
  • حفظ مشتری
  • ریزش مشتری
  • تعداد کل مشتریان پرداخت کننده
  • تعداد مشتریان جدید

نمونه معیارهای فرآیند و عملیات

  • زمان عملیاتی یا کل زمان تحویل
  • تعداد شکایت یا بلیط های اشکال ثبت شده
  • معیارهای زنجیره تامین، مانند روزهای فروش معوق (DSO)

معیارهای افراد یا منابع انسانی

  • نرخ ماندگاری کارکنان
  • رضایت کارکنان
  • نسبت رقابتی حقوق (SCR)

نمونه معیارهای فروش

  • رشد درآمد
  • نفوذ در بازار
  • ارزش طول عمر مشتری
  • حاشیه سود ناخالص

نمونه معیارهای بازاریابی

  • تعداد سرنخ های واجد شرایط
  • نرخ تبدیل سرب
  • دنبال کنندگان شبکه های اجتماعی
  • دانلود محتوا
  • نرخ کلیک ایمیل (CTR)
  1. یک سیستم ردیابی راه اندازی کنید

وقتی روی بیش از یک پروژه با بیش از یک تیم کار می کنید، تعداد KPIهایی که ردیابی می کنید می تواند به سرعت شروع به افزایش کند. مهم است که یک سیستم ردیابی وجود داشته باشد که تضمین کند داده های شما به طور مداوم و در فواصل زمانی منظم ثبت می شوند. اگر چند هفته فراموش کرده اید که ردیابی کنید یا اگر داده ها را در یک پوشه فایل کثیف گم کرده باشید، نمی توانید نتیجه گیری دقیقی بگیرید.

داشبورد KPI بهترین مکان برای پیگیری همه KPI های شما است. داشتن داشبورد مشترک مرکزی:

  • اطمینان حاصل می کند که همه به اطلاعات یکسان نگاه می کنند
  • داده‌های KPI را برای کل تیم، بدون توجه به جایی که هستند، در دسترس قرار می‌دهد
  • نیاز به اطلاع دستی به ذینفعان را هر بار که چیزی به روز می شود، از بین می برد
  • می تواند به طور خودکار معیارها را ردیابی کند، بنابراین هیچ شانسی برای فراموش کردن وجود ندارد
  • احتمال خطای انسانی را کاهش می دهد
  1. پیگیری و به اشتراک گذاری پیشرفت در زمان واقعی

داده های KPI چیزی نیست که از آن غفلت کنید تا زمانی که زمان گزارش فصلی شما فرا رسد. در عوض، ذینفعان باید از گزارش های KPI برای اتخاذ تصمیمات جزئی و عمده در طول چرخه عمر پروژه استفاده کنند. به همین دلیل مهم است که داده‌های KPI خود را به‌روز نگه دارید و در هر زمان برای همه در دسترس قرار دهید .

بهترین راه برای به روز نگه داشتن داده های خود استفاده از داشبوردی است که در زمان واقعی ردیابی و به روز رسانی می کند. به این ترتیب، ذینفعان برای دریافت جدیدترین اطلاعات نیازی به منتظر ماندن تا به روز رسانی بعدی نخواهند داشت—آنها فقط می توانند داشبورد را بررسی کنند.

اگر KPI های خود را به صورت دستی ردیابی می کنید، مطمئن شوید که در فواصل زمانی معینی که برای پروژه شما منطقی است، به روز رسانی می کنید. برای پروژه‌هایی که به سرعت در حال حرکت هستند، به‌روزرسانی‌ها را به‌صورت هفتگی به اشتراک بگذارید تا همه در جریان هرگونه تغییر باشند. برای پروژه‌های طولانی‌مدت و کندتر، گزارش‌های دو هفته‌ای یا ماهانه را در نظر بگیرید تا مطمئن شوید که هر به‌روزرسانی حاوی اطلاعات کافی برای مفید بودن است.

در صورت امکان، پیشرفت را در همان جایی که کار را مدیریت می‌کنید، دنبال کنید و به اشتراک بگذارید تا تیم شما بفهمد که چگونه کار فردی آنها به KPI و در نتیجه، اهداف شرکت شما کمک می‌کند. در آسانا، ما از نرم افزار مدیریت اهداف برای اتصال اهداف شرکت خود به کاری که از آنها پشتیبانی می کند استفاده می کنیم. با اهداف، اعضای تیم می‌توانند پروژه‌ها را اولویت‌بندی کنند تا بیشترین تأثیر را در کار خود انجام دهند.

آیا می‌خواهید تجارت خود را به موفقیت برسانید؟ با ما همراه شوید و از KPI ها به عنوان ابزاری قدرتمند برای اندازه‌گیری و مدیریت عملکرد شرکت خود استفاده کنید. همین حالا با فیکسو تماس بگیرید و از مشاورین ما برخوردار شوید.

نمونه‌های KPI مالی

شاخص‌های کلیدی عملکرد قطب نمایی هستند که سازمان‌ها را به سمت اهدافشان هدایت می‌کند. در اینجا چند نمونه از KPI برای مناطق مختلف آورده شده است.

وقتی صحبت از سلامت مالی یک کسب و کار می‌شود، شاخص‌های کلیدی عملکرد به عنوان نشانه‌های حیاتی عمل می‌کنند. به عنوان مثال، بازگشت سرمایه (ROI) یک KPI مالی رایج است. سودآوری یک ابتکار را در مقابل هزینه آن اندازه گیری می‌کند. به بیان ساده، اگر یک شرکت 1000 دلار برای یک کمپین بازاریابی خرج کند و 5000 دلار فروش داشته باشد، KPI ROI نشان دهنده یک نتیجه موفق است.

هنگام بررسی معیارهای مالی، اغلب این نمونه‌ها را از KPI  در حال استفاده خواهید یافت:

  • حاشیه سود خالص: نشان می‌دهد که چند درصد از فروش شما سود واقعی است.
  • حاشیه سود ناخالص: به شما می‌گوید که پس از پوشش هزینه ساخت یا خرید محصولات خود، چقدر درآمد دارید.
  • جریان نقد عملیاتی: وجه نقد کسب و کار شما از عملیات عادی کسب و کار را اندازه گیری می‌کند.

نمونه‌های KPI مشتری

KPI های مرتبط با مشتری نشان می دهد که یک شرکت از دیدگاه مشتریان خود چقدر خوب عمل می کند. بلیط های پشتیبانی یک شاخص عملکرد کلیدی رایج در اینجا هستند. آنها تعداد پرس و جوها یا مشکلاتی را که مشتریان گزارش می کنند منعکس می کنند. اگر عرضه محصول جدید در مدت زمان کوتاهی شاهد افزایشی در بلیط های پشتیبانی باشد، این KPI ممکن است نشان دهنده نیاز به بهبود محصول یا آموزش بهتر مشتری باشد.

برای کسانی که در صنعت خدمات مشتری کار می کنند، دیدن نمونه های زیر از KPI ها غیر معمول نیست.

  • امتیاز رضایت مشتری: راهی سریع برای دیدن میزان رضایت مردم از آنچه می فروشید.
  • امتیاز خالص پروموتر: به شما می گوید که آیا مشتریان شما به اندازه کافی محصول شما را دوست دارند تا به دوستان خود اطلاع دهند.
  • نرخ حفظ مشتری: میزان حفظ مشتریان خود را در طول زمان اندازه گیری می کند.

نمونه‌های KPI بازاریابی

تلاش‌های بازاریابی را می‌توان با استفاده از ترافیک وب سایت به عنوان یک شاخص عملکرد کلیدی سنجید. این معیار به کسب و کارها کمک می‌کند تا حضور آنلاین خود را بهینه کنند. به عنوان مثال، اگر یک پست وبلاگ جدید با هدف توضیح انواع مختلف KPI ها شاهد افزایش 50 درصدی بازدیدکنندگان باشد، می‌توان محتوا را در جلب علاقه بیشتر موثر دانست.

در بخش بازاریابی، معمولاً با نمونه‌های زیر از KPI مواجه می‌شویم.

  • نرخ تبدیل: به شما می‌گوید چند درصد از بازدیدکنندگان وب سایت شما کاری را که شما می خواهید انجام می‌دهند.
  • نرخ کلیک: نشان می دهد که افراد چند بار روی پیوندی که به آنها داده اید کلیک می کنند.

مزایا و معایب شاخص‌های کلیدی عملکرد

شاخ های کلیدی عملکرد می توانند بسیار مفید باشند، اما معایبی نیز دارند. بیایید نگاهی دقیق تر به هر دو طرف بیندازیم.

مزایای KPI ها

  • به مدیران کمک می‌کنند تا مسائل خاص را از طریق داده های واضح ببینند، که برای برنامه ریزی و بهبود سازمان عالی است.
  • از شاخص‌های کمی برای نشان دادن عملکرد کارکنان استفاده می‌کنند، که همه را در یک صفحه نگه می‌دارد و حدس و گمان را حذف می‌کند.
  • در واقع وقتی می بینند که عملکرد آنها در حال تجزیه و تحلیل است، می‌توانند به کارمندان انگیزه دهند تا بهتر عمل کنند.
  • آکار روزانه را با اهداف بزرگتر شرکت مرتبط می کنند و نشان می‌دهند که آیا شرکت واقعاً به جایی که می‌خواهد می‌رسد یا خیر.

معایب KPI ها

  • جمع‌آوری داده‌های KPI ممکن است زمان زیادی طول بکشد، به‌خصوص اگر به چگونگی تغییر اوضاع در طی چندین سال نگاه کنید.
  • شما باید مراقب شاخص های خود باشید و آنها را به روز کنید تا مطمئن شوید هنوز مفید هستند.
  • این خطر وجود دارد که مدیران به جای بهبود واقعی کسب و کار، فقط روی دستیابی به اعداد KPI تمرکز کنند.
  • اگر اهداف خاص به درستی تنظیم نشده باشند، ممکن است رسیدن به آنها بسیار سخت باشد، که می‌تواند اعضای تیم را تحت فشار قرار دهد.

سوالات متداول KPI

KPI مخفف چیست؟

KPI مخفف “شاخص عملکرد کلیدی” است. این اصطلاحی است که به طور گسترده در صنایع مختلف برای توصیف ارزش‌های قابل اندازه‌گیری استفاده می‌شود که سازمان‌ها می‌توانند آن‌ها را دنبال کنند تا میزان اثربخشی آنها در دستیابی به اهداف کلیدی را بسنجند.

مهمترین KPI چیست؟

مهمترین KPI اغلب به اهداف خاص یک سازمان بستگی دارد. برای بسیاری، می‌تواند به عملکرد مالی مرتبط باشد، مانند حاشیه سود خالص، که میزان سود حاصل را به عنوان درصدی از درآمد نشان می‌دهد.

KPI در بازاریابی چیست؟

یک شاخص کلیدی عملکرد در بازاریابی به یک معیار قابل اندازه گیری اشاره دارد که تیم‌های بازاریابی از آن برای ارزیابی اثربخشی کمپین‌ها و اهداف خاص خود استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، یک تیم بازاریابی ممکن است نرخ تبدیل یک کمپین را ردیابی کند تا تعیین کند که چگونه به طور موثر مشتریان بالقوه را به مشتری بالفعل تبدیل می‌کند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *